۱۷ دی ۱۳۸۸

روز اعدام

فصيح ياسميني اعدام شد، به تاريخ چهارشنبه 16 دي.  فصيح "۲٨ ساله و اهل روستای هندوانه از توابع شهرستان خوی در استان آذربایجان غربی بوده است." اتهام او ارتباط با پژاك بود و به اين دليل، محارب شناخته شد و اعدام شد.
محاربه؟ امروز بايد ديگر كلمه آشنايي باشد، نه؟ همين امروز، 17 دي، پرونده پنچ نفر از دستگير شدگان عاشورا، آن عاشوراي خونين، با كيفرخواستي مبني بر محاربه به دادگاه انقلاب ارسال شد. تنها اتهامي كه در خبر براي آن‌ها به صراحت ذكر شده، آتش زدن اموال عمومي ست.
...
راستي يادتان هست روزهاي انتخابات را، وقتي ميرحسين موسوي براي سخن‌راني‌هاي انتخاباتي به شهرهاي مختلف مي‌رفت، و دانشجويان او را در برابر پرسش از وقايع دهه شصت و مشخصاً تابستان شصت و هفت مي‌گذاشتند؟ يادتان هست كساني مي‌گفتند پرسش كنندگان آب به آسياب دموكراسي‌ستيزان مي‌ريزند؟ مي‌گفتند اين پرسش‌ها به امروز مربوط نيست؟ مي‌گفتند اين پرسش‌ها به موسوي مربوط نيست؟
پرسش از اعدام مخالفان در آن روز و روزهاي بعد، چه زماني بايد طرح مي‌شد كه به جا باشد؟ ديروز؟ امروز؟ فردا؟ هيچ وقت؟
اين پرسش از چه كسي بايد پرسيده مي‌شد كه به او مربوط باشد؟ احسان فتاحيان؟ مادر فصيح ياسميني؟ كسي كه خواهرزاده‌اش چند ماه بعد در خيابان شادمان به ضرب گلوله شهيد شد؟
...
مي‌بيني، به همه مربوط مي‌شود. هميشه. همين امروز. به همه.

هیچ نظری موجود نیست: