۳ دی ۱۳۸۸
۱ دی ۱۳۸۸
عكسهايي كه از عكسها حذف شدهاند
... گفتني است رسانه هاي بيگانه و سايت هاي ضدانقلاب با انتشار تصاويري از جمعيت تشييع كننده پيكر آيت الله منتظري و حذف پلاكاردها و تصاوير بزرگ امام و رهبري كه جمعيت براي نشان دادن علت حضور خود در مراسم تشييع به همراه آورده بودند، تلاش كردند آنها را به عنوان حامي سران فتنه جا بزنند.
۲۹ آذر ۱۳۸۸
در سوگ حسينعلي منتظري
۲۸ آذر ۱۳۸۸
تاييد قتل بر اثر شكنجه در كهريزك
سازمان قضایی نیروهای مسلح در اطلاعیه ای کشته شدن 3 نفر از دستگیر شدگان در بازداشتگاه کهریزک را قتل عمد به دلیل ضرب و جرح اعلام کرد و از مجرم شناخته شدن 12 نفر از متهمان پرونده کهریزک خبر داد.
به گزارش خبرگزاری مهر، در اطلاعیه سازمان قضایی نیروهای مسلح در خصوص پرونده کهریزک به جان باختن 3 نفر از بازداشت شدگان در این بازداشتگاه اشاره شده و آمده است پزشکی قانونی در نظریه خود ضمن رد فوت نامبردگان به لحاظ ابتلا به بیماری مننژیت با تایید آثار متعدد ضرب و جرح بر روی اجساد، علت درگذشت متوفیان را مجموع صدمات وارده اعلام نمود.
ساسان آقایی
ساسان آقایی روزنامهنگار و وبلاگ نویسی که در طول ماههای گذشته بارها از طرف ماموران امنیتی تهدید و احضار شده بود، ظهر یکشنبه یکم آذر بازداشت شد. وی از هم کاران روزنامههای «اعتماد»، «اعتماد ملی»، «توسعه»، «مردمسالاری»، و «فرهیختگان» بود.
ساسان آقایی ماه گذشته به دفتر پیگیری در چهارراه ولیعصر احضار شده بود و پس از حضور در آنجا مورد بازجویی قرار گرفته بود. از محل نگهداری و وضعیت وی و همچنین اتهامات این روزنامهنگار تا این لحظه خبری در دست نیست .
امضای نامه 293 نفر ازروزنامه نگاران و فعالان سیاسی و اجتماعی به مراجع تقلید میتواند علت اصلی این دستگیری بوده باشد
از همهٔ کسانی که قلبشان برای سرزمین ایران و مردم ایران میطپد خواهشمندیم ساسان عزیز این روزنامه نگار آزاده را تنها نگذارند.
امضای یکایک شما امید و دلگرمی ساسان است در شبهای تار و دیوارهای سرد سلول انفرادی
http://www.gopetition.co.uk/online/32458.html
sos-sasan.blogfa.com
۲۷ آذر ۱۳۸۸
براي آزادي محمد پورعبداله
محمد پور عبداله یکی از دانشجویان زندانیست که از طرف شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی صلواتی، به دلیل شرکت در تجمع دانشجویی در روز ۱۶ آذر سال ۱۳۸۶، به اتهام اجتماع و اقدام بر ضد امنیت داخلی و همچنین تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی به شش سال حبس تعزیری محکوم شده است. محکومیت محمد پورعبداله به دلیل شرکت در تجمع روز دانشجوی دو سال پیش، دو روز پس از آن ابلاغ شده است که گروه بزرگی از دانشجویان معترض دولت در تجمع های مشابهی در دانشگاه های سراسر ایران شرکت کردند و عده ای از آنها بازداشت شدند.محمد پورعبداله ابتدا در بهمن ماه سال ۱۳۸۶ بازداشت، اما با سپردن وثیقه آزاد شد.او دوباره در بهمن ماه سال ۱۳۸۷ بازداشت شد و تا کنون در بازداشت به سر می برد.وی تا به حال از اتهام "عضویت در گروههای مخالف نظام" و "گروههای تشکیل شده با هدف اقدام علیه امنیت ملی" تبرئه شده و تنها به اتهام شرکت در تجمع دانشجویی به مناسبت 16 آذر با این حکم سنگین مواجه شده است.این حکم در حالیست که بر اساس اصل 27 قانون اساسی هر کسی حق دارد در تجمع و راهپیمائی شرکت کند.
۲۱ آذر ۱۳۸۸
سعید زینالی؛ ده سال بيخبري
پسرم ، سعید زینالی متولد 1356 ترم آخر رشته کامپیوتر بود . صبح روز 23 تیرماه 1378 دوست و همکلاسیاش شهرام چراغی زنجانی زنگ در منزل ما را زد و سعید را خواست، ماموران امنیتی با شهرام بودند، شهرام دستگیر شده بود، آنها سعید و شهرام را با خود بردند و امروز بیش از ده سال و نیم است که من و همسرم آواره و سرگردان به تمام نهادهایی که باید پاسخگو باشند مراجعه کردهایم ولی هیچکس پاسخگو نیست و من هیچ خبری از او ندارم. حتی یک تلفن، یک ملاقات، یک نامه ...هیچ .
فقط شنیدم احمد باطبی گفته صدای سعید را هنگام بازجویی شناخته و اسم سعید در لیست دانشجویان دستگیر شده دانشگاه تهران بود فقط همین!
[...] در تمام این مدت ده سال و نیم به همه جا مراجعه کرده ام از بیت رهبری گرفته تا وزارت اطلاعات، سپاه پاسداران، نیروی انتظامی، دادگاه انقلاب، وزارت کشور، مجلس، قوه قضائیه، دادستانی و انجمنهای مختلف، حتی به نماینده سازمان ملل در تهران ولی هیچکس تا کنون به داد من نرسیده که حداقل بگوید پسرم زنده است یا نه!
آیا من مادر حق ندارم بدانم فرزندم کجاست؟ چقدر طاقت بیاورم! دیگر صبرم لبریز شده، هر بلایی سر پسر من آوردهاید حداقل بگویید مزارش کجاست؟[...]
۱۹ آذر ۱۳۸۸
مجيد توكلي و آن تصاوير
يا اينكه ميدانند، و باكيشان نيست؟ ميدانند و از بابت اينكه به زنان همراهشان بگويند كه به آنان چگونه نگاه ميكنند هم پروايي ندارند؟ واقعاً اين ارباب رسانه كه صفار هرندي از ميانشان "وزير" بوده، اينها را نميفهمند؟
۱۱ آذر ۱۳۸۸
گلشيري بر مزار مختاري
دوستم دولتآبادي گفت "هوالباقي". تمام اين مدت به اين تعبير زيبا نگاه ميكردم، فكر ميكردم، چهره محمد مختاري را هم كه ديدم، يادم آمد؛ هوالباقي. از سويي خوب، خداي مهربان باقي است. و من فكر ميكنم محمد مختاري هم باقي خواهد ماند.
محمد مختاري مثل من عضو كانونِ نويسندگان ايران بود. در تمام اين سالها تلاش كرديم كه كانون نويسندگان تشكيل بشود. متاسفانه آنقدر عزا بر سر ما ريختهاند كه فرصت زاري كردن نداريم.
پيام، دقيق به ما رسيده است: "خفه ميكنيم". ما هم حاضريم! مگر قرار نيست براي جامعه مدني، براي آزاديِ بيان قرباني بدهيم؟ حاضريم! من شرمندهي سياوش، سهراب، مريم، نازنين، سيما هستم كه چرا مرا به خاك نسپردند. نوبت من بود!
به هر صورت... ميخواهيم از مقامات: كه به زودي قاتلان، شبزدگان، مرتجعان را دستگير كنند.
[در اينجا دستش را بالا ميبرد و به جمعيت سوگواران ميگويد "شعار ندهيد!"]
خداوند باقيست؛ خداوندِ پاك، خداوندِ زيبا، خداوندِ سخن گفتن، پچپچه. خداوندِ خشم، خداوند نيست! شيطان است! شيطان است كه دوستان ما را خفه كرده است. پيام آشكار است. ما از خدا هم ميخواهيم كه انتقام ما را از شبزدگان بگيرد.
ببخشيد...
۳۰ آبان ۱۳۸۸
موسوي: آیا حاضر هستیم حقوق کارگران را بر اساس قیمت بینالمللی پرداخت کنیم؟
طرح هدفمندسازی یارانهها اسم مثبتی دارد. در این اصطلاحی که به کار میبرند تایید میکنند که پرداخت یارانهها اجتنابناپذیر است و از سوی دیگر میگویند که میخواهیم یارانهها را هدفمند کنیم. اما در برخی استدلالها که برای یارانه شده و ما را به بیراهه میبرد این است که برخی به گونهای حرف میزنند که گویی یارانه مضر و زشت است در حالیکه اینگونه نیست.
در همه اقتصادهای جهان یارانه پرداخت میشود. اصل اما این است که چگونه یارانه داده شود که بهترین حاصل را برای کشور داشته باشد. برخی از کشورهای پیشرفته پرداخت یارانه را به شکل وسیع در اقتصاد خود دارند. ما هم از این مساله جدا نیستیم. باید به کسانیکه استدلال میکنند یارانه کلا بد است و باید حذف شود گفت که اشتباه میکنند.
مشکل هدفمند کردن یارانهها در محتوای خود لایحهای است که به مجلس داده شد. این لایحه درواقع بیش از آنکه حذف یارانهها باشد افزایش قیمت برخی از کالاهای مورد نیاز مردم است. زمانیکه ما نفت فراوان داریم و به خاطر آن امتیازات نسبی در کشور به دست میآوریم (در اینجا بحث قیمت و فروش ارزان و گران آن مطرح نیست) به دلیل آنکه نفتی که دولت میفروشد با قیمت بینالمللی متفاوت است نباید به این اختلاف قیمت به چشم یارانه نگاه کند. این دید اشتباه است. این اختلاف قیمت در کالاهای داخلی هم وجود دارد.
اگر با این منطق به مساله هدفمند کردن یارانهها نگاه کنیم باید به این سمت میل کنیم که پیوند ارگانیک بین اقتصاد داخلی و اقتصاد جهانی ایجاد کنیم. در چنین حالتی انتظار است اگر قیمت حاملهای انرژی برخی کالاها و خدمات را افزایش دهیم آیا بقیه بخشهای اقتصاد خود را متاثر از اقتصاد بینالملل و قیمت جهانی میکنیم؟ آیا حاضر هستیم حقوق کارگران را بر اساس قیمت بینالمللی پرداخت کنیم؟
میتوان این سوال را مطرح کرد که آیا حاضر هستیم اتومبیل تولید داخل را به قیمت خارج بفروشیم یا حقوق کارگران را بر اساس قیمت بینالمللی پرداخت کنیم و میانگین قیمتهای داخل را بر این اساس تنظیم کنیم. نمیتوان از یک طرف اقتصاد کشور را متاثر از قیمت بینالمللی و قیمت نفت خلیجفارس کنیم و از طرف دیگر این فاصله در بخشهای دیگر را حفظ کنیم. به طور مثال تورم ۲۵ درصدی در سال گذشته به معنای ازدستدادن یک چهارم قدرت خرید مردم بود. خوب ببینیم میانگین تورم در جهان و کشورهایی که از نظر اقتصادی موفق بودند چگونه بوده است؟
دولت میتواند از این زاویه به مسایل نگاه کند که بیشتر خدمات و کالاهایی که به مردم ارائه میدهد یا حقوقی که به مردم داده میشود و تنظیم کالای اقتصادی مردم هیچ تناسبی با وضعیت بیرون از کشور ندارد. به همین دلیل بالا بردن یکباره قیمتها و حدف یارانه در مقابل پرداخت ۱۰ یا ۲۰ هزار تومان برای هر فرد اشتباه بزرگی است که انجام میدهیم.
یقینا این اقدام اثرش را بر زندگی مردم خواهد گذاشت و ذائقه مردم تلخ خواهد شد و ممکن است شاهد مشکلات اساسی امنیتی اجتماعی و اقتصادی در کشور در سطح روستاها مردم مستضعف جامعه و در سطح تولید باشیم. در همین رابطه من به یاد دارم که در اوایل انقلاب زمانیکه بحث قیمت پایین نفت در داخل کشور مطرح می شد معتقد بودیم از این اختیار نسبی برای ایجاد رقابت قوی در سطح جهان و اقتصاد خود استفاده کنیم.
نمی خواهم بگویم هیچ نوع سیاست تعدیل یا سیاست در جهت تنظیم یارانه ها و اقتصاد نداشته باشیم اما همه این ها می تواند به صورت یک بسته سیاستی و از هم جدا نباشد. زمانیکه قیمت حامل انرژی در کشور را بالا ببریم اثرش را در زندگی و سفرههای عادی مردم خواهد گذاشت که باید تاثیر آن بر آموزش هزینه بهداشت و درمان و... را ارزیابی کرد.
۲۶ آبان ۱۳۸۸
رامين پوراندرجاني
از نفرتي لبريز / شاملو
ما خنده كنان به رقص بر خاستيم
ما نعره زنان از سرِ جان گذشتيم ...
در دور دست مردي را به دار آويختند:
كسي به تماشا سر برنداشت
شماره حساب جدید برای کمک به آسیبدیدگان بعد از انتخابات
شماره حساب جدید برای پرداخت اینترنتی کمک به آسیب دیدگان حوادث بعد از انتخابات اعلام شد.
به گزارش کلمه در پی استقبال مردم برای کمک به آسیب دیدگان حوادث پس از انتخابات و تعدد مراجعه کنند گان به بانک ، برای سهولت در کمک رسانی و رفع مشکل صدور فیش بانک شماره حساب جدیدی اعلام شد.
با شماره حساب سیبای جدید امکان پرداخت اینترنتی کمک به آسیب دیدگان فراهم شده است.
مردم نوع دوستی که خواهان کمک به آسیبدیدگان حوادث بعد از انتخابات هستند میتوانند کمکهای نقدی خود را به شماره حساب سیبای بانک ملی ۰۲۰۱ ۶۱۴ ۲۱۶ ۰۰۹ که به نام “مجتمع نیکوکاری شهیدان رحمانی” است واریز نمایند.
۲۳ آبان ۱۳۸۸
سريال خبرهاي بد
بنده بیشتر از ده بار پرونده موکلم را مطالعه کرده ام تا حتی وقتی ابهام پیش می آمد پشت صفحات را هم نگاه می کردم و می گفتم شاید یک جایی اقراری از موکل و یا سندی باشد. خیلی جالب است که در رای آمده که با عنایت به اوضاع و احوال موجود گویا موکل بنده و سایرین برای ترور شخص خاصی به کشور وارد شده اند و موکل بنده موکدا هیچ اقراری در این زمینه نداشته است و در تمام مراحل تحقیق و بازجویی و دادگاه اظهار بی اطلاعی از هدف داشته است. کما اینکه ورود به ایران انها یک هدف تبلیغی بوده است. اینها یک عده بوده اند که آمده اند یک تعداد اعلامیه پخش کرده اند و برگشته اند و هیچ گونه هدف ترور براندازی و خراب کاری در کار نبوده است. موکل بنده اعلام کرده که از اول که من را فرستاده اند من هیچ گونه اطلاعی از بازگشت به ایران نداشته ام و فقط ما را به عنوان یک نیرو با خود آورده اند. به صورت نمادین که مثلا مردم ببینند. و یک کار تبلیغاتی بوده است . در هیچ جای پرونده دلیل و مدرکی و اقراری مبنی بر اینکه موکل بنده برای ترور شخص خاصی وارد ایران شده ، نیست.
این طرح مثل یک جراحی ممکن است خونریزیهایی داشته باشد
طرح تحول اقتصادی قطعاً آثار تورمی به ویژه در مقاطع اولیه خواهد داشت که باید به حداقل برسد، ولی به هر حال مردم باید آمادگی اجرای این طرح را داشته باشند و به مسوولان کمک کنند.
[...] ما باید صداقت داشته باشیم و عیبهای موجود در اجرای این طرح را نیز به مردم بگوییم و به سوالات پاسخ دهیم؛ بنابراین باید از ناشیگریها اجتناب کرد؛ چراکه کار، کار آسانی نیست که به دست هرکس بدهیم و افرادی که وارد میشوند، باید ماهرانه حرکت کنند.
[...] یک جراحی اقتصادی، یک کار زیربنایی و یک تحول قرار است انجام شود که این حرکت ابزارهایی لازم دارد، من به خاطر ندارم که در طول 30 سال پس از انقلاب اسلامی چنین تحولی صورت گرفته باشد.
[...] این طرح مثل یک جراحی ممکن است خونریزیهایی داشته باشد، ولی باید به حداقل رسانده شود؛ ولی اینکه فکر کنیم میشود سرنوشت اقتصادی یک مملکت را دگرگون کرد و آب هم از آب تکان نخورد، درست نیست. دولتهای قبلی نیز میگفتند که این کار درست است و باید انجام شود ولی هیچ کدام شهامت و جرات این کار را نداشتند.
[...] اختلاف نظرها در این زمینه باید کم شود و به حداقل برسد و اگر هم جایی اختلاف نظری وجود داشت، مرجع تصمیمگیری در نهایت رهبری است. صداوسیما نیز باید عواقب و جزئیات این طرح را تشریح کند تا همه مردم و نخبگان متوجه شوند.
[...] در راه اجرای این طرح مسلماً حرکتهای شیطنتآمیز انجام میشود، یک عده نمیخواهند این طرح اجرا شود؛ چراکه یا موافق آن نیستند و فکر میکنند طرح درستی نیست یا اینکه میخواهند شیطنت سیاسی کنند و باید با این فتنهها و شیطنتها مبارزه شود.
۲۲ آبان ۱۳۸۸
حمایت از کارگران زندانی، حمایت از همه کارگران است! / علي نجاتي، رييس هيئت مديره سنديكاي هفت تپه
همه میدانند که کارگران هفت تپه در چند سال اخیر برای به دست آوردن مطالبات خود بارها دست به اعتراض و اعتصاب زدهاند. از جملهی این خواستهها، دریافت حقوق معوقه و پرداخت به اندازهی اضافه کاری و حق ایجاد تشکل مستقل کارگری بوده است.
ما میدانیم برای به دست آوردن مطالبات و خواستههای خود چارهای جز اتحاد و دستیابی به تشکل مستقل از کارفرما و دولت نداشته و نداریم.
وقتی نمایندگان کارگران، اساسنامه و عملکرد این تشکل باید مورد تایید دولت و حتا کارفرما باشد دیگر چگونه میتوان امید داشت که این تشکل از حقوق کارگران دفاع کند؟ زیرا کارفرماها و سیستمِ پشتیبان آنها، نميخواهند که حق و حقوق کارگران به آنان برسد. کارگران هیچ چارهای ندارند جز اینکه به نیروی خود و دیگر کارگران تکیه کنند و تشکلهای مستقل کارگری خود را بنا کنند. هر وقت کارگر یا کارگرانی در هر کجا دچار مشکل میشوند به جز کمک گرفتن از حمایت و نیروی کارگری نمیتوان مشکلات را برطرف کرد.
در نامهی پیش گفته بودم که اکنون نمایندگان کارگران هفت تپه، فقط و فقط به خاطر ایجاد تشکل مستقل کارگری و دفاع از مطالبات بر حق کارگران هفت تپه، زندانی هستند و طبیعتاً خانوادههای آنان در این مدت ششماهه نیاز به حمایت از طرف کارگران دیگر دارند.
من روی حمایت مادی - معنوی توسط کارگران و نه جاهای دیگر تاکید میکنم. زیرا اعتقاد دارم این کارگران هستند که باید به داد ِ هم طبقهایهایشان برسند. به قول معروف این شتری است که در خانهی همهی ما میخوابد، و ما کارگران به جز یکدیگر کسی را نداریم.
کارگرانی که خواهان ِ حمایت از این پنج نفر و خانوادههایشان هستند میتوانند به هر اندازه که درتوانشان است، از طریق شماره حساب بانکی اینجانب ( به شماره 0302895180008 سیبا- بانک ملی ایران شعبه هفت تپه کد6579 به نام علی نجاتی)، کمکهای مادی خود را واریز کنند.
به نظر من، بعد از سالها اکنون تجربیات کارگری به آن اندازهای هست که بتوان به عنوان یک سنت کارگری این موضوع را جا انداخت که هر گاه کارگرانی در جایی به مشکل برمیخورند این کارگران هستند که لازم است از یکدیگر حمایت کنند.
ما در هفت تپه، بنا به مسولیتی که کارگران در انتخابات و مجمع عمومی در آبانماه 87 بر دوشمان گذاشتند به عنوان نمایندگان آنان تلاش کردیم که از حقوق و مطالبات آنان دفاع کنیم.
ما متهم به تبلیغ علیه نظام و اقدام علیه امنیت ملی شدیم. همه میدانند که ما به جز خواستههای کارگری، مطالبات دیگری نداشتهایم. ما را به زندان محکوم کردند. هماکنون چهار نفر ازاعضای هیات مدیره سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه در زندان دزفول محبوس هستند و من که نفر پنجم باشم از روزهای آینده در جمع ِ آنان خواهم بود و ایام حبس من اغاز خواهد شد.
من میدانم که ما در طول این مدت فعالیت در کارمان نقاط قوت و ضعف ِ بسیار داشتهایم. من شخصاً همیشه از دریافت ِ تجربیات کارگری دیگر و نیز انتقادات سازنده، استقبال کردهام. هنوز هم امید دارم که کارگران دلسوز با نظرات خود کمکی برای تقویت فعالیتهای کارگری ما باشند. البته بسیاری اوقات هم به جای نقد، یعنی بررسی نقاط قوت و نقاط ضعف و از همه مهمتر پیشنهاد راههای عملی و شدنی برای پیشبرد مبارزاتمان، نظراتی شنیدهایم که آنچنان در فضای غیر واقعی و بهتر بگویم تخیلی طرح شدهاند که هیچگونه امکان پیاده کردن این نظرات در دنیای واقعی و به دست کارگران وجود نداشته است. اگرچه از طرفی نظرات و تجربیات دوستان ِ بسیاری برای ما بسیار سازنده بوده است.
امیدوارم در این مدت شش ماهه، علاوه بر کمکهای مادی، و از آن مهمتر برای حمایتهای معنوی از نمایندگان کارگران هفت تپه، تمام کارگران و فعالان دلسوز با دوری کردن از هرگونه مباحث حاشیهای، با اتحاد هر چه بیشتربا تمام نیروی خود برای دفاع از حقوق کارگران هفت تپه و نمایندگان محبوس آنان تلاش کنند. نباید گذاشت که این دورهی حبس، بدون ِ اعتراضات ِ کارگران در هر کجا به زندانی شدن این چند نفر و دیگر کارگران زندانی از جمله آقایان اصانلو [اسالو] و مددی از اعضای سندیکای کارگران شرکت واحد، بگذرد. ما در زندان، اخبار ِ اقدامات شما را خواهیم شنید و از آن دلگرمی خواهیم گرفت.
با تلاش برای اتحاد هرچه بیشتر کارگران
علی نجاتی
رئیس هیات مدیره سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه
21 آبانماه 1388
شوش – خوزستان - ایران
۲۰ آبان ۱۳۸۸
شما اسم اين موجودات را چه ميگذاريد؟
GAZA, Nov. 10 (Xinhua) -- Hamas security forces have arrested tens of activists and members of Palestinian President Mahmoud Abbas' Fatah party in the Gaza Strip, officials said Tuesday.The crackdown started early Tuesday, a day before the fifth anniversary of Fatah founder Yasser Arafat. Earlier, Hamas has told Fatah officials in Gaza that they were not allowed to hold mass ceremonies marking the death of Arafat.
A Fatah official, speaking on condition of anonymity, told Xinhua that Hamas forces "have launched a wide detention campaign against Fatah and summoned many of its members and supporters."
Among the detainees was Mohammed al-Nahal, a member of Fatah Revolutionary Council who was elected during the movement's sixth general conference in August.
Hamas Interior Ministry has denied accusations that its security services were chasing down Fatah supporters trying to organize activities on Arafat's anniversary.
Ihab al-Ghussein, spokesman for the ministry, said that Fatah had not submitted a request to the authorities asking for holding activities to mark Arafat's death.
احسان فتاحیان چهارشنبه اعدام نمی شود
احسان فتاحیان مجرم محکوم به اعدام در زندان مرکزی سنندج فردا اعدام نخواهد شد.
به گزارش مسوول روابط عمومی سازمان زندان کردستان ، احسان فتاحیان که به دلیل حمل سلاح گرم دستگیر شده بود فردا اعدام نمی شود . ورمرزیار در مورد جرم فتاحیان توضیح داد : فتاحیان در دادگاه شعبه ی اول انقلاب سنندج به جرم حمل اسلحه به مدت 10 سال به زندان محکوم شد و هنگامی که به حکم اعتراض کردند در دادگاه تجدید نظر این حکم به اعدام تبدیل شد.
ورمرزیار درباره ی اعتصاب غذای زندانیان زندان مرکزی سنندج در راستای اعتراض به حکم اعدام فتاحیان گفت : این موارد سری است اما اعتصاب غذا در زندان های ایران یک امر طبیعی است.
۱۸ آبان ۱۳۸۸
پيشگوها و دماگوگها
خبرهاي ميهن تلخ
۱۷ آبان ۱۳۸۸
يارانهها به صندوق دولت، به اختيار دولت
دولت مجاز است در راستای اجرای این قانون وجوه حاصل را به ردیف درآمدی مربوطه مندرج در قانون بودجه کل کشور واریز و معادل صددرصد اعتبار تحت عنوان «اعتبارات موضوع هدفمندسازی یارانهها» را هزینه کند.
این مساله در ماده 13 لایحه هدفمند کردن یارانهها در مجلس مصوب شده بود و امکان بازگشت به آن وجود نداشت اما امروز در جریان بررسی ماده 16 این لایحه، نمایندگان به نوعی مصوبه پیشین خود در ماده 13 را نقض کردند.
براساس ماده 13 این لایحه برای دولت چهار ردیف درآمدی و هزینهای در لوایح بودجه سنواتی قائل شده بودند که امکان نظارت مجلس بر هزینه درآمدهای ناشی از هدفمند کردن یارانهها را ارائه میداد اما در ماده 16 این چهار ردیف را به یک ردیف کاهش دادند که به گفته توکلی امکان نظارت مجلس را سلب کرد.
این گزارش حاکی از آن است که ماده 16 تنها برای سال 88 در نظر گرفته شده بود که طی آن تنها اجازه اجرای هدفمند کردن حاملهای انرژی را به دولت میداد اما در جریان مصوبات امروز هم قید زمانی سال 88 حذف شد و هم به دولت اجازه داده شد تا علاوه بر اجرای هدفمندسازی حاملهای انرژی، دیگر موارد هدفمندسازی یارانهای از جمله آب و برق را نیز در سال جاری اجرایی کند.
پرسشي كه ميماند اين است كه با دادن پول سوبسيدها به دولت از فرداي تصويب لايحه، و با دادن اختيار هزينه كردن آن به تشخيص دولت، ديگر معني "هدفمند كردن يارانهها" چيست؟ كدام هدف؟
۱۰ آبان ۱۳۸۸
پرداخت يارانه به تشخيص دولت
نمايندگان مجلس با پيشنهاد عليرضا محجوب مبني بر پوشش كامل بيمههاي تامين اجتماعي از طريق همه حق بيمهي آحاد افراد تحت پوشش كميتهي امداد امام خميني، سازمان بهزيستي، زنان سرپرست خانوار مخالفت كردند.
در ادامهي بررسي لايحهي هدفمند كردن يارانهها محجوب براي بند ب مادهي هشت پيشنهاد اصلاح داد كه با 57 راي موافق و 59 راي مخالف و 28 راي ممتنع به تصويب نرسيد.
همچنين محجوب در پيشنهاد خود آورده بود كه جواناني كه آمادگي اشتغال دارند، اما كار ندارند و همچنين پوشش كامل روستاييان از طريق صندوقهاي اجتماعي روستاييان نيز تحت پوشش كامل بيمههاي اجتماعي از طريق تامين همه حق بيمه قرار گيرند.
در مورد پيشنهاد محجوب كه موافق و مخالفي نداشت، سخنگوي دولت و كميسيون نيز سخن نگفت و به راي گذاشته شد و نمايندگان با آن مخالفت كردند.
حجتالاسلاموالمسلمين محمدرضا ميرتاجالديني با ارايه پيشنهادي مبني بر جايگزيني اين بند كه "يارانه در قالب پرداخت نقدي و غيرنقدي با لحاظ ميزان درآمد نسبت به كليه آحاد و شهروندان كشور به سرپرست خانوار" پرداخت شود، به جاي "پرداخت نقدي و غيرنقدي به 5 دهك در آغاز دوره اجرا و تغيير تدريجي آن به برقراري نظام جامع تامين اجتماعي در پايان دوره" گفت: موضوع اين است كه ما يارانه را به بخشي از جامعه بدهيم يا به كل جامعه.
وي ادامه داد: هدف در اين لايحه اين است كه تبعيض موجود در برخورداري از يارانهها برداشته شود و همه اقشار جامعه به يك ميزان از يارانهها برخوردار شوند.
نماينده تبريز گفت: با تصويب اين پيشنهاد دهكهاي مشمول درآمد اجرايي شدن لايحه هدفمندكردن حذف ميشوند و اختيار آن به دولت داده ميشود.
به گفته ميرتاجالديني، با تصويب اين پيشنهاد همه آحاد و شهروندان كشور يارانه دريافت ميكنند و به اقشار ضعيف توجه خاصي شده و يارانه هم به آنان تعلق ميگيرد.
[...] پس ازسخنان موافقين و مخالفين، نماينده دولت با اين پيشنهاد موافقت كرد و بعد از رايگيري، نمايندگان به پيشنهاد ميرتاجالديني با 128 راي موافق و 58 راي مخالف، راي مثبت دادند؛ به موجب اين مصوبه؛ يارانه در قالب پرداخت نقدي و غيرنقدي با لحاظ ميزان درآمد افراد نسبت به كليه آحاد شهروندان كشور به سرپرست خانوار پرداخت ميشود.
۹ آبان ۱۳۸۸
وقتي همه از دهه شصت حرف ميزنند
وی با اشاره به سه برش از زندگی امام خمینی (ره) که دقت در آن می تواند برای شرایط فعلی رهگشا باشد گفت: در ابتدای شکل گیری جمهوری اسلامی و پیش از انقلاب اسلامی، امام خمینی (ره) با توجه به وجود گروه های غیر دینی و بعضا مارکسیست که در میان مردم وجود داشتند همواره بر این نکته تاکید داشتند که در نظام جمهوری اسلامی حتی افرادی که ضد خدا و ضد دین هم باشند، تا زمانی که دست به سلاح نبرده باشند و توطئه نکنند، ایمن هستند.آقاي خاتمي چرا لازم ديدهايد از اين "استثنائات" حرف بزنيد؟ چرا لازم ديدهايد اين نقل قول عجيب را بياوريد كه خودتان هم ميدانيد چه الزامات منطقياي دارد؟ احتمالاً به همان دليلي كه امثال مهاجراني در همين مورد حرف زدند و به اين دليل كه شما هم ميخواستيد از خشونت حرف بزنيد و بگوييد كه:
خاتمی افزود: بعد از انقلاب نیز به علت شرایط جنگ و ترور، بعضا رویدادهایی را داریم که امام در واپسین سالهای پر برکت عمرشان با اشاره به آنها فرمودند که آنها استثنائاتی بودند که به خاطر جنگ و شرائط ویژه پیش آمدند و بنا داریم که همه به قانون برگردیم .
ما به هیچ عنوان طرفدار خشونت نیستیم، در مقابل عدهای جز به خشونت نمیاندیشند و عمل نمیکنند.بسيار خوب آقاي خاتمي. فقط خوب است كه به همين يك نكته متذكر باشيد كه شما در فضايي "نقل قول" ميكنيد، در فضايي تاريخ روايت ميكنيد، و خود را و خاستگاههاي خود را توجيه ميكنيد، كه هنوز هم از اين مزيت برخورداريد كه خيلي حرفها كه بالقوه ميتواند در جواب شما گفته شود، گفته نميشود.
شما امروز است كه لازم ميدانيد، يا شايد مجبوريد، از آن "استثنائات" و "شرايط ويژه" حاكم بر "يك دهه"، و حتي افرادي كه به خدا اعتقاد ندارند حرف بزنيد (راستي مسئله همه اين بود؟ به خدا اعتقاد نداشتند؟). از آن شرايط حرف ميزنيد، چون بر شما لازم آمده است، چون شرايط امروزِ خودِ شما ايجاب كرده است. شما در اين شرايط است كه لازم ديدهايد، يا مجبور شدهايد به آن تاريخ و آنچه "استثنا" خواندهايد، رجوع كنيد؛ شرايط امروز است كه شما را واداشته چنين تاريخ روايت كنيد: "بنا داریم که همه به قانون برگردیم ".
ديگراني هم هستند، كه به نظرشان صحبت از استثنا بيهوده است. به نظرشان، روايت شما نميتواند با قرائن تاريخي كه هنوز شاهدان زنده دارد، سازگار باشد. شايد روزي آنها هم حرف بزنند، شايد روزي بشنويم؛ شايد روزي شما هم بشنويد.
مانور با كارگران جعلي
روز آخر یک مانور در ساری به نحوه برخورد با کارگران معترض فرضی اختصاص یافت.بعد خيالتان را پر و بال دهيد و تصور كنيد كه كارگران نمايشي جعلي، احتمالاًگروهي از كارگران روزمزد بودهاند كه سر چهارراه ميايستند به اميد اين كه شغلي در يك كار ساختماني يا جاي ديگر پيدا كنند - يا شايد در مانورهاي بعدي پليس چنين باشند. پليس رفته به اينها پول داده تا نقش كارگر معترض را بازي كنند. اين ميشود مانور مشترك پليس و كارگران نمايشي!
به گزارش پایگاه خبری سفیر از ساری در این مانور صدها کارگر نمایشی در اعتراض به عدم دریافت مطالبات خود یکی از بزرگراه های شهر را مسدود کردند و با آتش زدن لاستیک خودرو و چوب خواستار دریافت حقوق خود شدند.
در این مانور، مذاکرات ماموران انتظامی و امنیتی با معترضان بی نتیجه ماند و این تجمع به درگیری انجامید که ماموران نیروی انتظامی توانستند ضمن سرکوب اعتراضات تمامی آشوب گران فرضی را بازداشت کردند [كنند] و موفق شدندجاده مسدود شده را باز کنند.
و ديگر اين كه نمرديم و در جمهوري اسلامي مانور سركوب اعتراض كارگران حقوق نگرفته را هم ديديم. يعني اصلش را كه ديده بوديم، مانورش چيز ديگري بود!
۸ آبان ۱۳۸۸
محمد قوچاني آزاد شد
خوب اين هم يكجورش است! آزادي محمد را اول به خودش، بعد به همسر و خانوادهاش تبريك ميگويم. من هم مثل سايت تغيير اميدوارم كه آزادي قوچاني مقدمه آزادي باقي زندانيان سياسي باشد.
۷ آبان ۱۳۸۸
راهبران مترو معترضاند
در يك ماه گذشته راهبران قطارها تصميم گرفتند كه فقط با سرعت مجاز (70 كيلومتر) حركت كنند و خارج از وظيفه خود با شركت مترو همكاري نكنند و همين تصميم موجب بروز مشكلاتي براي اين شركت و استفاده از سيستم CAD شده است. مسير صادقيه تا علم و صنعت كه قبلاً در 41 دقيقه طي ميشد الآن حتي به 55 دقيقه و يا يك ساعت و نيم هم ميرسد و به عبارتي شهروندان بايد دو برابر زمان صرف كنند تا به مسير خود برسند، چرا كه طبق مثالي كه قبلاً زدم، اين يك دقيقهها روي هم جمع ميشود و تأخيرهاي طولاني را در يك ايستگاه خاص ايجاد ميكند.خط دو مترو مسير معمول من است و در چند هفته گذشته شاهد تاخيرها و وضع غير معمول مترو بودم. اتفاقاً سه شنبه شب كه وضع مشابهي بود چون شايعه نوعي اعتصاب را هم شنيده بودم با يكي از كاركنان خط نگهدار مترو صحبت كردم، .
... ما 15 تا 30 متر زير زمين و به دور از نور خورشيد و هواي تازه كار ميكنيم. طبق قانون كار بايد «حق تنهايي و حق تخصص» در فيش حقوق ما منظور شود كه البته نميشود، چرا كه كار ما يك كار تخصصي است و ما از سر چهارراه و يا كنار ميدان نيامدهايم كه بخواهيم حقوق عادي و غيرتخصصي بگيريم. يكي ديگر از اعتراضات ما اين است كه راهبران قطار در كشورهاي خارجی روزانه شش ساعت مشغول به كارند ولي ما 5/10 ساعت در روز كار ميكنيم. راهبران ديگر كشورها امكانات و مزايايي ميگيرند كه ما نميگيريم و سختي كار شامل آنها ميشود و درباره ما اينگونه نيست. مثلاً راهبري كه در هنگ كنگ است حداكثر 80 كيلومتر در روز راهبري ميكند اما اين ميزان در تهران تا 150 كيلومتر هم ميرسد يعني تقريباً دو برابر استانداردهاي بينالمللي.
كسي كه من با او صحبت كردم گفت كه مسئله اين است كه رانندهها با "بالا" مشكل دارند. به طور مشخص، رانندهها و باقي پرسنل سختي كار ميخواهند چون در زير زمين كار ميكنند و تا به حال هيچ وجهي بابت سختي كار كه قانوناً بايد به آنها تعلق بگيرد، پرداخت نميشده است. به علاوه ساعت كاري آنها افزايش پيدا كرده چون با حفظ مجموع ساعتهاي كاري تعداد شيفتهاي كار از سه به دو كاهش يافته است. كارمندي كه با او صحبت كردم ميگفت كه مشكلات كاركنان، خصوصاً رانندگان متعدد است، از جمله ميگفت بعضي رانندگاني كه در شيفتهاي پاياني كار ميكنند، نميتوانند در ساعات پاياني شب (11 و نيم كارشان تمام ميشود)، خود را به خانه برسانند و مجبورند در مترو بخوابند.
روزنامه ايران با محسن هاشمي هم صحبت كرده و هاشمي ظاهرا كل وجود اعتراض را انكار كرده و گفته كه مشكل به كمبود واگن و قطعات يدكي مروط است؛ در واقع هاشمي اعتراض كارگران را نفي كرده تا مشكل را به دعواي خود با دولت احمدينژاد برگرداند، يعني ندادن اعتبار به مترو، و روزنامه ايران هم اعتراض كاركارگران را بهانه كرده تا مسئله ندادن اعتبار را منتفي كند.
هاشمي البته حرف بسيار بدي هم زده:
مطمئن باشيد كه شرايط به گونهاي نيست كه يك يا چند راهبر بتوانند در زمانبندي مترو و كار قطارها اخلال ايجاد كنند و اگر اين مسائلي كه شما و راهبران مطرح ميكنيد، حقيقت داشته باشد (كه البته ندارد) موضوع حالت امنيتي پيدا خواهد كرد؛ چرا كه بحث تلف شدن وقت صدها هزار شهروند تهراني در بين است و كسي حق ندارد و نميتواند آن را به خاطر خواستههاي شخصي خود ناديده بگيرد و به شهروندان توهين كند.اين در واقع نوعي تهديد است. چيزي كه روزنامه ايران با وجود نقل آن دربرابرش موضعگيري هم نكرده. اين تهديد هاشمي يادآور خاطره تلخي براي بخش ديگري از كارگران حمل و نقل پايتخت است. كارگران شركت واحد اتوبوسراني حوب يادشان ميآيد كه در زماني كه اعتراض به شرايط كاري را آغاز كردند ابتدا قاليباف، شهردار تهران، در جمعشان حاضر شد و به آنها قول مساعد براي حل مشكلات را داد، ولي بار بعد اين پليس بود كه در برابرشان قرار گرفت.
از اين انكار اعتراض راهبران مترو از يك طرف و تلاش طرف مقابل براي مصادره آن بوي خوبي نميآيد. چيزي كه هست همين برخوردها نشان ميدهد كه كارگران مترو، مثل بقيه، نميتوانند روي جناحهاي موجود حساب كنند و بايد به نيروي همبستگي خودشان تكيه كنند. دولت ممكن است امروز در مقابل هاشمي به اعتراض آنها توجه كند تا قضيه تعهدات مالي خود به مترو را زير سوال ببرد، اما فردا كه به قول هامشي موضوع "حالت امنيتي" پيدا كرد، فرقي بين هاشمي و قاليباف و... نخواهد بود.
يادمان نرود كه پس از زدن سنديكاي واحد، نخستين كسي كه علناً حق كارگران اين شركت براي داشتن سنديكا را منتفي دانست، همان آقاي قاليباف بود و باز همين آقاي قاليباف بود كه خصوصيسازي شركت واحد را به عنوان راهي براي حل مشكل اعتراض اتوبوسرانان تسريع كرد.
آيا بخشهاي ديگر جامعه الان به آن بلوغ سياسي رسيدهاند كه با حقخواهي كارگران مترو نيز همدلي كنند؟ به آن بلوغ رسيدهاند كه چنين اعتراضي را در چارچوبي بزرگتر بر حق بدانند و به دليل جناجحبنديهاي حول آن، "بيموقع"اش نخوانند؟ اگر چنين همدلياي محقق شود، اگر چنين مفاهمهاي برقرار شود، ميتوان گفت كه ما گامي به پيش گذاشتهايم تا از چارچوبهاي كهنه فرا برويم و صرفاً به محاسبه موقت روي جناحبنديها بسنده نكنيم و حق طلبي را عيار بالاتري بدهيم. من اميدوارم كه چنين بلوغي حاصل شده باشد چرا كه نشانههاي آن تا پيش از اين فراوان بوده است.
۶ آبان ۱۳۸۸
اينجا، اكنون فيلتر شده است
الغرض اين را نوشتم تا به همين بهانه از متقدمين در امر فيلتر شدن و دوستان ديگري كه ممكن است بدانند، سوالي بكنم: كسي ميداند فرق اين پيغامهاي مختلف كه موقع فيلتر شدن سايتها ظاهر ميشود چيست؟ يعني نوع فيلتري كه با L3 مثلاً مشخص شده، با آن يكي كه L6 است چيست؟ (مال من L6 است!)
پينوشت: مثل اين كه پيغام واحدي نيست. فيلترينگ روبوتيك، و پيغامهاي سركاري (در چارچوب آزادي نزديك به مطلق البته).
۵ آبان ۱۳۸۸
خصوصيسازي و منطق افزايش سود به هر قيمت
اين گزارهها كه كسي جرأت تشكيك در آن را نداشت و از نظام شوروي بگير تا همين بنگاههاي اقتصادي خودمان برايش "نمونه تاريخي" ذكر ميشد، پايه و اساس نظري خصوصيسازي را تشكيل ميداد: يك كلام، اقتصاد را خصوصي كنيد تا سود ده شود. اقتصاد را خصوصي كنيد تا كار كند.
بسيار خوب، در همين ميان چيزي كه فراموش ميشد يكي اين بود كه كار كردن اقتصاد لزوماً همان سود ده بودن بيشتر و بيشتر نيست. از طرف ديگر، دوستانِ طرفدار خصوصيسازي كه هميشه نمونههاي شوروي و غيره را به عنوان نمونههاي ناكارآمدي به چشم منكران فرو ميكردند، حال كه موارد خصوصيسازي شده موجود و قابل اشارهاند، ظاهراً فراموش كردهاند كه نتايج درخشان تحقق شعارشان را هم ببينند.
لاستيك البرز، صنايع مخابرات راه دور شيراز، واگن پارس اراك، چيني البرز، لوله سازي اهواز، و... تنها نمونههاي دم دستي از كارخانههايي هستند كه خصوصيسازي فقط و فقط بحران را در آنها تشديد كرده يا به وجود آورده است. نميدانم در شرايط فعلي چند نمونه مخالف ميتوان ارائه داد كه خصوصيسازي به رونق انجاميده است، اما در بسياري از موارد خصوصيسازي حاضر، نه تنها ارمغاني از جنس مديريت بهتر براي كارخانه نياوردهاند، بلكه از قضا همين منطق سود بيشتر، توليد را در آنها به كل متوقف كرده است.
خصوصيسازي اگر قرار باشد سودآوري بيشتري داشته باشد اتفاقاً الگويي براي توقف توليد و صنعت زدايي هم هست: شرايطي را تصور كنيد كه صاف كردن كارخانه و فروش زمينش يا ساختمان سازي در آن سودآورتر باشد؛ جايي را تصور كنيد كه بخش خصوصي با سرمايهدار و توليد كننده خارجي توافق ميكند، كارخانه داخلي را ميخرد، ورشكستهاش ميكند و خود وارد كننده عمده همان كالا به طور انحصاري ميشود؛ جايي را تصور كنيد كه مالك كارخانه آن را ورشكست ميكند كارگران را اخراج ميكند، بعد همان جنس را از توليد كننده خارجي - جايي مثل چين كه بردگاني با دستمزد يك دلار در روز كار ميكنند - با همان علامت تجاري خودش وارد ميكند و دو نفر را هم ميگذارد تا كالاي وارداتي را به اسم توليد داخلي بستهبندي كنند.
مگر هيچ كدام از اينها با منطق سود بيشتر اشكالي دارد؟ اگر قرار باشد "سود"، كه هميشه به جيب صاحب سرمايه ميرود، بالا برود، چرا صاحب سرمايه نبايد مجاز به انجام اين كارها باشد؟ چرا بايد زحمت مديريت توليد در شرايط سخت را بر خود هموار كند؟ الان ديگر با نمونههاي موجود مديريت بهتر بخش خصوصي در توليد بيشتر شبيه يك شوخي تلخ است. اصالت سود، اصالت سود است و نه در دولت و نه در بخش خصوصي مديريت بهتر توليد را الزام نميكند.
اگر بگوييم بخش خصوصي چنين بلايي سر توليد آورده، دوستان ميگويند: نه اين خصوصيسازي "واقعي" نيست؛ اين اختصاصيسازي است، اين واگذاري رانتي است. و به راحتي منطق آشكار انباشت اوليه سرمايه را ناديده ميگيرند و نميبينند كه در هر شرايط سياسي - اجتماعي، كساني ميتوانند سرمايه خريد را داشته باشند، كساني ميتوانند با دادن قيمت واقعي يا با قيمت ديگر كارخانهها را بخرند، كساني اصلاً به بازي خريد و خصوصيسازي راه مييابند، كه مراحل انباشت اوليه سرمايه را در آن شرايط طي كرده باشند.
***
طرح بديل هر دو وضعيتِ دولتي و خصوصي، يعني اداره دموكراتيك توليد به دست كارگران، مهندسان، برنامهريزان، و كاركنان بخش توليد كه زندگيشان بسته به توليد بهتر و واقعاً سوددهي "توليد" است، چيزي است كه البته از كفر ابليس هم بدتر است.
در همين زمينه: يك استدلال به نفع خصوصيسازي
۴ آبان ۱۳۸۸
"بخش خصوصي شديم، بيکار و بيپول شديم"
جمعي از کارگران شرکت کارخانجات مخابراتي راه دور شيراز، صبح امروز در اعتراض به آنچه كه نحوه خصوصيسازي برخي صنايع استان و پيگيري مطالبات صنفي خود عنوان ميكردند، مقابل استانداري فارس تجمع کردند.
به گزارش خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا)، منطقه فارس، كارگران معترض، با شعارهايي مانند "بخش خصوصي شديم، بيکار و بيپول شديم" و "زندگي و معيشت، حق مسلم ماست"، پيگيري و حل مشكلات خود توسط مسوولان مربوطه را خواستار شدند.
هاشم شمشيري، نايبرييس شوراي اسلامي کار و بازرس شوراي هماهنگي استان فارس که در اين تجمع حضور داشت، به خبرنگار ايسنا، گفت: از وقتي شرکت کارخانجات مخابراتي راه دور شيراز به بخش خصوصي واگذار شد و سهامداران شرکت را خريداري کردند، روزبهروز وضعيت ما بحرانيتر شد. وي ادامه داد: در سفر دوم رياست جمهوري به شيراز نيز زير نظر هيأت حمايت از صنايع و مديريت دولتي قرار گرفتيم و هيأتي نيز از وزارت صنايع اينجا معرفي شد و در حالي که قرار بود به شرکت بحرانزده ما نقدينگي 5 ميليارد توماني تزريق شود، اما هيچ حمايتي از طرف دولت و هيأت اجرايي مزبور نشد.
وي افزود: هم اکنون بيش از 9 ماه از حقوق خود را طلبکاريم که رقم آن بيش از 9 ميليارد تومان است. اين در حالي است که تا آخر شهريور بايد بيش از 300 نفر بازنشسته داشته باشيم، اما هيچکس بازنشسته نشده، هيچ اقدامي هم از جانب دولت صورت نگرفته است. بايد سوال کرد کارخانهاي که تا چند سال پيش حرف اول را در خاورميانه ميزد، چرا حالا بايد بحرانزده باشد؟ مسوولان استان، صنايع و معادن، استاندار و ديگر مقامات هم هيچگونه حمايتي از ما نکردهاند.
شمشيري مدعي شد: وضعيت بحرانزده شرکت علاوه بر بيپولي و عدم پرداخت حقوق، براي کارگران مشکلات روحي، رواني نيز بهدنبال داشته، بهطوري كه در طول اين مدت برخي از کارگران به دليل بحران پيش آمده مجبور به جدايي و طلاق از همسران خود شدهاند، ضمن اينکه حکم مصادره منازل تعدادي از کارگران هم صادر شده است. وي افزود: سوال ما از نمايندگان محترم مردم در مجلس شوراي اسلامي اين است که آنها اکنون کجا هستند تا از نزديک شاهد اعتراض کارگران باشند، آيا صرف حرفزدن مشکلي را حل ميکند؟
"پليس، با تجمع كارگران برخورد كرد"
گزارش ايلنا از چهارمين روز تظاهرات كارگران لوله چدني اهواز:
مثل هر روز به چهار راه نادري رسيديم، جايي كه دفتر سهامدار عمده شركت واقع است، همه با هم از پرداخت نشدن مطالبات ميگفتيم؛ اما ماموران ما را محاصره كردند و با ما برخورد كردند؛ در نهايت عدهاي بازداشت شدند.
بالاخره صبح امروز حوصله ماموران نيروي انتظامي از تجمع هرروزه كارگران لوله سازي اهواز سرآمد و تجمع آرام كارگران اين كارخانه به صحنه برخورد ماموران با آنها تبديل شد؛ در مقابل چشم مردم عادي، عدهاي از كارگران بازداشت شدند و مابقي خود را به كارخانه رساندند.
چهار راه نادري شهر اهواز در يك هفته گذشته به محل تجمع هر روز كارگران لولهسازي اهواز تبديل شده بود، كارگراني كه در اعتراض به پرداخت نشدن 13 ماه مطالبات معوقه هر صبح به جاي آنكه به كارخانه بروند به اين چهار راه كه دفتر سهامدار عمده در واقع است ميآمدند و پس ازاينكه ميگفتند: ”يك سال حقوق كارگر، پرداخت بايد گردد” به كارخانه باز ميگشتند.
آنطور كه يزداني نايبرئيس شوراي اسلامي كارخانه لولهسازي اهواز ميگويد: تجمع امروز نيز گرچه پاياني متفاوت داشت اما مانند تجمع روزهاي گذشته ابتدا به آرامي آغاز شد؛ كارگردان شركتكننده مانند هميشه با پرهيز از ورود به مسائل سياسي خواستههاي صنفي خود را مطرح كردند كه در راس آن پرداخت مطالبات معوقه بود.
اما تجمع امروز با روزهاي پيشين متفاوت بوده نيروي انتظامي كه تاكنون نسبت به تجمعهاي هر روزه اين كارگران واكنشي نشان نداده بود وارد جريان شد و با تجمعكنندگان برخورد كرد، برخوردي كه به گفته كارگران در آن با باتوم و گاز اشكآور نيز استفاده شد و در نهايت گروهي از تجمعكنندگان بازداشت شدند.
يزداني خود در تجمع امروز حضور نداشت اما از زبان حاضران ماجراي درگيري با نيروي انتظامي را اينطور روايت ميكند: مثل هر روز به چهار راه نادري رسيديم، جايي كه دفتر سهامدار عمده شركت واقع است، همه با هم از پرداخت نشدن مطالبات ميگفتيم؛ اما ماموران ما را محاصره كردند و با ما برخورد كردند، درگيري شروع شد؛در نهايت عدهاي بازداشت شدند كه هنوز وضعيت و تعداد آنها مشخص نيست.
كارگران چه ميگويند؟
لولهسازي اهواز 600 كارگر قراردادي و رسمي دارد كه در آن از ذوب كردن فلزات ضايعاتي، اوراق شده و اسقاطي لولههاي چدني ساخته ميشود، اين كارخانه 7 سال پيش خصوصيسازي شد و به تدريج از آن به عنوان يكي از واحدهاي بحرانزده كارگري در اخبار نامبرده شد.
آقايار حسيني، دبير اجرايي خانه كارگر كه در روزهاي گذشته چندينبار از تجمع اعتراضي كارگران اين كارخانه خبر داده بود، در دفاع از كارگران لولهسازي اهواز ميگويد: در 7 سال گذشته مديران و سهامداران حاصل كار كارگران را فروختند و به اعتبار آن چندين ميليارد وام گرفتند بدون آنكه نسبت به پرداخت مطالبات كارگران احساس مسووليت كنند.
يزداني نيز كه برابر قانون نماينده كارگران لولهسازي اهواز در شوراي اسلامي كار است؛ ميگويد: از زمان واگذاري تاكنون 7 سال ميگذرد و در اين سالها سهام كارخانه چندينبار به صورت وكالتي به اشخاص مختلف واگذار شده است و به تبع آن سهامداران علاوه بر دستيابي به درآمد كارخانه، از وام بانكي نيز استفاده كردهاند؛ بدون آنكه نسبت به كارخانه و كارگران احساس مسووليت كنند.
به گفته اين فعال كارگري نتيجه اين اقدام نبود مواد اوليه، توقف توليد و انباشته شدن طلب كارگران و در نهايت به وجود آمدن وضع كنوني است.
وي افزود: تا پيش از تجمعهاي هفته گذشته كه به درگيري صبح امروز ختم شد، قرار بود وامي 5/7 ميليارد توماني به كارخانه پرداخت شود اما در همان ابتدا بابت بدهيهاي معوقه 5 ميليارد تومان از اين وام كسر شد و پرداخت 5/2 ميليارد تومان باقيمانده هم هرچند به تصويب رسيد اما هنوز پرداخت نشده است.
كارگران قرباني شدهاند
اقتصاد ايران را بيمار مينامند و هم از كارگر گرفته تا كارفرما و كارشناس وجود اين بيماري را حس كرده و قبول دارند.
بازخواني پرونده خانواده كارگراني كه در پي خصوصيسازيهاي خارج از چارچوب از هم پاشيده شد ثابت ميكند كه فساد اقتصادي، فقر مالي ميآورد و از اين فقر، فحشا درست ميشود.
پرونده خصوصيسازي لولهسازي اهواز و سرنوشت امروز كارگران آن شايد در نوع خود جزء تازهترينها محسوب شود.
يزداني، نماينده كارگران به نقل از شنيدههاي خود ميگويد: در سال 82 كه كارخانه واگذار شد ارزش آنرا حدود 70 ميليارد تومان برآورد ميكردند، اما ميگويند فردي كه ابتدا سهام كارخانه را خريد و پس از مدتي آنرا واگذار كرد حتي يك ميليارد تومان هم بابت كارخانه هزينه نكرد.
به گفته يزداني براساس آمار 600 نفري كارگران لولهسازي اهواز، اين كارخانه حداقل نان يك خانواده 2400 نفري را در ازاي كار كارگران تامين ميكند اما از زمان واگذاري تاكنون و به ويژه در ماههاي اخير اين نانزساني متوقف شدهاست.
در حالت عادي شايد سخن گفتن از مشكلات خانوادگي و آلوده شدن اعضاي يك خانواده به جرايم باشد، اما براي كساني كه 13 ماه حقوق نگرفتهاند وضع تفاوت است، يزداني خيلي مختصر ميگويد: در اين 13 ماه خيلي از كارگران داروندار خود را فروختند؛ زير بار قرض رفتند تا شرافت خانواده خود را حفظ كنند اما در نهايت كم آوردند خانوادههايي از هم پاشيده شده و حتي برخي نيز دچار آسيبهاي اجتماعي گرفتار شدند.
در سالهاي گذشته نيروي انتظامي كه وظفيه برقراري نظم عمومي را دارد چندين بار با تجمعهاي كارگري برخورد كرده است، ماجراي كارگران شهر بابك در سال 82، ماجراي كارگران فرش البرز در سال 85، ماجراي كارگران لاستيك البرز در سال 86 و....
ممكن است گفته شود كه تمامي اين برخوردها در راستاي قانون و انجام وظيفه بودهاست اما ميتوان پرسيد كه مسوولان برقراري نظم عمومي چندبار با كساني كه با اهمال ويا بيتدبيري خود كارگران معترض را به خيابانها كشاندهاند برخورد كردهاست؟
دستگيري 50 نفر در چهارمين روز تظاهرات كارگران لوله چدني اهواز
از راديو فردا:با دخالت نیروهای انتظامی چهارمین روز اعتراضات کارگران لوله چدنی اهواز (دوشنبه صبح) به خشونت کشیده شد و تعداد زیادی نیز بازداشت شدند.
به گزارش واحد کارگری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، کارگران لوله چدنی اهواز در چهارمین روز اعتراضات خود در خصوص عدم پرداخت ده ماه حقوق خود اقدام به تجمع و راهپیمایی در چهارراه نادری و خیابانهای 30 متری و طالقانی اهواز کردند، نیروهای انتظامی که در طی روزهای قبل تنها نظاره گر این اعتراضات بودند در طی اعتراض روز جاری خواستار پایان یافتن اعتراضات و پراکنده شدن کارگران شدند.
با عدم قبول این خواسته نیروهای انتظامی از سوی کارگران معترض، این نیروها به جمعیت کارگران یورش برده و با این اقدام تجمع را به خشونت کشاندند، در این رابطه علاوه بر تعدادی از کارگران که زخمی شده اند، دست کم بازداشت 50 کارگر دیگر نیز گزارش شده است. از سرنوشت کارگران بازداشت شده اطلاعی در دست نیست.
گزارشهای رسیده از منابع کارگری در اهواز، حاکی از بازداشت دستکم۵۰ کارگر کارخانه لولهسازی توسط نیروهای انتظامی جمهوری اسلامی است.
این شمار از کارگران روز دوشنبه و به دنبال برگزاری راهپیمایی اعتراضی در خیابان نادری اهواز بازداشت شدهاند.
کارگران کارخانه لوله چدنی اهواز که بین ۱۰ تا ۱۴ ماه حقوق و مزایای خود را دریافت نکردهاند، در یک هفته گذشته، چند بار در خیابانهای اهواز دست به راهپیمایی زدند.
در راهپیمایی روز دوشنبه نیز حدود ۱۵۰ تن از ۷۰۰ کارگر این کارخانه، شرکت داشتند.
منابع رسمی ایران تاکنون بازداشتهای روز دوشنبه در اهواز را تأیید یا تکذیب نکردهاند.
کسری علاوند، روزنامهنگار در اهواز، با تأیید بازداشت این شمار از کارگران کارخانه لولهسازی در این مورد به رادیو فردا گفت که در جریان راهپیمایی اعتراضی ، نیروی انتظامی با محاصره آنها، اقدام به ضرب و شتم برخی شرکتکنندگان در این راهپیمایی کرده است.
این روزنامهنگار مقیم اهواز، تداوم حضور کارگران معترض در مرکز اهواز و بسته شدن خیابان توسط کارگران معترض را دلیل اصلی این درگیری عنوان کرد و افزود که نیروی انتظامی که در روزهای قبل نیز در این زمینه به کارگران اخطار داده بود، به دلیل نادیده گرفته شدن این اخطارها از سویکاگران اقدام به بازداشت گسترده کارگران معترض کرد.
این روزنامهنگار همچنین از محل انتقال کارگران بازداشت شده ابراز بیاطلاعی کرد.
مشکل پرداخت نشدن حقوق و مزايا تنها محدود به کارگران کارخانه لوله سازی اهواز نمیشود و در هفتههای اخير، گزارشهايی در مورد تجمع شماری از کارگران مخابرات راه دور در مقابل ساختمان استانداری فارس در شيراز و نیز کارگران کارخانه مهيامان اصفهان در مقابل ساختمان استانداری اصفهان انتشار يافته است.
۲ آبان ۱۳۸۸
گفتي كه باد مرده ست...
---------با پيكرش، فرو شده در خون،
---------افسرده است باد!» -