۶ بهمن ۱۳۸۵

سه خبر

اول: حكم اخراج يكي از كارگران اعتصابي شركت واحد به خاطر شركت در فعاليت اتحاديه‌اي صادر شده است. اين نمونه‌اي است از فشارهايي كه هنوز به‌طور مدام و غير قانوني (يعني حتي بر خلاف قوانين خودشان) بر فعالان اتحاديه شركت واحد مي‌آورند. چند وقت پيش هم آقاي قاليباف شهردار تهران كه اخيراً مورد علاقه دوستان اصلاح‌طلبي قرار گرفته كه گويا يادشان رفته در انتخابات رياست جمهوري چه چيزهايي به اين فرد محترم مي‌گفتند، در جمع طلاب مدرسه مروي وعده داد كه به زودي همه اتوبوس‌راني تهران را خصوصي خواهد كرد؛ همين الان قيمت اتوبوس‌هاي خصوصي در مسيرهاي مشابه بين پنج تا ده برابر بليط خط دولتي در همان مسير است. آقاي قاليباف هم كه ظاهراً مثل خيلي ديگر از آقايان خودش را ملزم به آوردن دليل مي‌بيند (نشانه تعهد) دليل بسيار مشعشعي در توجيه اين اقدام آورد:
اتوبوس ها روزانه 4 ميليون مسافر جابجا مي كنند و ممكن است تنها يك ميليون از اين افراد از اقشار آسيب پذير باشند كه بايد آنها را شناسايي كنيم... به گفته قاليباف، در آينده نزديك شهروندان بايد براي استفاده از اتوبوس مانند مترو از كارت بليت هاي اعتباري استفاده كنند اين در حالي است كه اقشار آسيب پذير شناسايي شده نيز از كارت بليت هاي رايگان استفاده مي كنند.
ظاهراً در روايت ايراني خطابه‌هايي كه در پست قبلي صحبتشان شد توسل به صدقه از واجبات است. يعني حتي اگر راه حل‌هاي ديگري هم وجود داشته باشد، بايد حتماً مردم را در سطح گيرنده اعانه و صدقه پايين آورد؛ اين‌ مومنان البته با خصوصي‌سازي "غربي" مشكلي ندارند فقط با اتحاديه‌اش مشكل دارند. (كتاب هيرشمن كه در پست قبلي لينك داده بودم به‌وسيله محمد مالجو به فارسي رواني ترجمه شده است. روايت اوليه كتاب هم كه يكي از گفتارهاي تنر لكچرز بوده به صورت پي‌دي‌اف موجود است.)

دوم: كاخ سفيد دستور "دستگيري و كشتن" ماموران ايراني در عراق را داده است
به گزارش روزنامه واشنگتن پست، كاخ سفيد اجازه دستگيرى و كشتن " جاسوسان ايرانى " را در عراق صادر كرده است. به گزارش اين روزنامه اين دستور بخشى از استراتژى جديد و خشن تر دولت جورج دبليو بوش در مبارزه با شورشيان در عراق است. آمريكا ايران را متهم به آموزش و مسلح كردن شبه نظاميان شيعه در عراق مى كند. از سوى ديگر سخنگوى كاخ سفيد امروز حاضر به اظهار نظر در مورد اين خبر نشد. تاكنون نظاميان آمريكائى در عراق فقط اجازه داشتند ايرانى ها را بازداشت كرده، پس از تعين هويت آزاد سازند.
و خب لابد از اين به بعد راه به راه مردم را مي‌كشند و بعد مي‌بينند كه مامور بود (يا حتي ايراني بود) يا نه؛ بالاخره بعد از سه سال، آدم‌كشي بهانه‌هاي جديدي لازم دارد.

سه: لبنان در خون است. اين بار بدون اسرائيلي‌ها. وبلاگ كاريز و پرونده‌هاي لبناني را كه لينك داده ببينيد. لينك از طريق بهمن


هیچ نظری موجود نیست: