ملاقاتها و پروندهها
ژيلا بني يعقوب امروز از آخرين ملاقاتش با بهمن احمدي امويي نوشته:
با دست روی شیشه کشیدم به این امید که شاید کمی شفاف شود و چهره بهمن را واضح تر ببینم. بهمن هم از آن طرف شیشه همین کار را کرد اما فایده نداشت. شیشه خاک گرفته تر و کثیفتر از آن بود که این جوری پاک شود. یکهو مهمترین آرزویم این شد که چند ساعتی با وسایل کامل تمیزکننده، بتوانم همه سالن ملاقات کابینی را بشویم. بتوانم که شیشهها را آنقدر بسابم که هم من بتوانم بهمن را خوب ببینم و هم همه خانوادههایی که تمام هفته را در انتظار دیدار بیست دقیقهای با عزیزان خود بیقرار هستند. چه آرزوی عبثی!
[...] بهمن قبل از هرچیز در باره هنگامه شهیدی و فریبا پژوه، همکاران روزنامهنگار که در زندان هستند، اظهار نگرانی کرد. چند بار به طور اتفاقی آنها را در سالن ملاقات دیده بود و آنها را خیلی رنجور و غمگین یافته بود، گفت: "هرکار میتوانید برای آزادی هنگامه و فریبا بکنید. هرکاری که از دستتان برمیآید."
و من فقط گفتم: "مطمئن باش، مطمئن باش."
دلم نیامد که بگویم: "تقریبا این روزها کاری از دست کسی بر نمیآید، یکی دستور آزادی میدهد و یکی دیگر آن را متوقف میکند، کسی خبر میدهد که به زودی بیست نفر آزاد میشوند و چند روز بعد کسی خبر میدهد که دادستان گفته همه آزادیها متوقف شود! در این شرایط چه کاری از دست ما برای هنگامه و فریبا بر میآید؟"
الان كه داشتم خبرها را ميخواندم ديدم كه ژيلا خبر "خوبي" هم از بهمن داده كه در نوروز منتشر شده:
پس از اخبار عجیب و غریبی که در این چند وقت درباره وضعیت پرونده بهمن شنیده بودیم، از جمله اینکه هیچ پروندهای برای او وجود ندارد، بالاخره چند روز پیش به ما گفتند پرونده او به تازگی به شعبه دوم بازپرسی دادگاه انقلاب ارسال شده است.
به هر حال اين تنها خبر روز درباره اين خانواده نيست. سايت كانون زنان ايراني گزارش داده كه خود ژيلا هم كه مدت زيادي نيست از زندان آزاد شده، براي شنبه هجدهم مهرماه به دادگاه احضار شده. ظاهراً دليل احضار مشخص نشده.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر