۲۸ اردیبهشت ۱۳۸۸

پراكنده تب دار

چهل و 5 - امروز يكي از بچه‌ها نامه سروش به دولت آبادي را در تاكسي دست يكي ديده بود. اول نفهميده بود نويسنده كيست. فكركرده بود فرورتيش رضوانيه نوشته.

23 - ديشب كه از تب خوابم نمي‌برد فكر مي‌كردم بيماري من به نحو پيامدگرايانه مي‌تواند به جنگ سوم جهاني بيانجامد.

سينزده - من بالاخره تصميمم را گرفتم. در انتخابات فعاليت مي‌كنم. لازم مي‌دانم بگويم كه براي آقاي محسن رضايي كار نمي‌كنم. درست است كه تب دارم، اما يادم است كه تنها كسي كه با "همدلي" ازش حرف زده بودم محسن رضايي بود!

سيزده - چطوري تصميم گرفتم فعاليت انتخاباتي كنم؟ بس‌كه خبر رشوه خوندم مخم تركيد. شعار انتخاباتي ام هم با الهام از معصومه ناصري در آن ترانه‌اي كه گفته بود، اين است: "به تحقير دائم بگو نه!"

17 - مگه فعال انتخاباتي هم برا خودش شعار داره؟

دوازده - هيچ معلوم نيست چيزهايي كه اين‌جا مي‌خوانيد محصول عقل سالم باشد (جز چهل و 5، كه اونو يكي ديگه گفته).

يك -
نويسنده الان بايد خواب باشه. خوب هم بود اشكالي نداره.

2 -
من جداً فرورتيش رضوانيه رو دوست دارم. گفتم بگم يك وقت بهش برنخوره.

۴ نظر:

روزبه گفت...

علي جان،
توي قسمت نظرات پست قبلي اجازه تايپ بهم نمي ده، مجبور شدم اينجا بنويسم. خوشحال ميشم بحثي در اين باره داشته باشيم. شايد همينجا و شايد هم بحثهاي خودمو توي وبلاگم بنويسم.
www.esteraahat.blogfa.com
از نظر آلترناتيو چپ، من اصولا بحثهاي شوايكارت رو بيشتر مي پسندم. مدل دموكراسي اقتصادي به صورت سوسياليسم بازار. نه اينكه ايده آل باشه، اما به نظرم عملي تره از ساير راهكارهاي موجود. سعي مي كنم بيشتر بنويسم.

علي معظمي گفت...

ممنون روزبه جان
نمي‌دانم چرا وبلاگ هم حالش بده.
لطفت خواهد بود

بکتاش گفت...

به روزبه:
بله مدل دموکراسی اقتصادی شوایکارت به نظر خیلی عملی می رسه و از این جهت جالبه که مفاهیم پذیرفته شده در دموکراسی لیبرال رو به عرصه اقتصادی گسترش می ده. احتمالا کتاب «سوسیالیسم بازار: گفتگویی میان سوسیالیتها» رو که به فارسی ترجمه شده خوندی. شوایکارت یه کتاب دیگه هم داره به اسم After Capitalism. که نمی دونم ترجمه شده یا نه. اما به مدل «اقتصاد مشارکتی» مایکل آلبرت و روبین هانل در کتاب سوسیالیسم بازار اصلا اشاره ای نشده. این مدل هر چند نسبت به مدل شوایکارت رادیکالتر و دور از دسترس تر است، اما اجزای آن با وسواس زیاد نسبت به کارآمدی، برابری و پایداری طراحی شده است و نسبت به بسیاری از انتقادات مرسوم لیبرالی مصون است. سایت زد نت منبع خوبی درباره این مدل است. اما به هر حال نمی دونم که این نظریات به درد کشورهای در حال توسعه می خورند یا نه. شاید برای کشورهای در حال توسعه نیاز به مدلهایی به این مفصلی نباشد. مثلا چرا به جای خصوصی سازی به رویکرد «ساب کانتراکت» که در انگلیس و بعضی کشورهای اروپایی تجربه شده نمی پردازیم؟
به علی:
رفیق ببخشید که از قسمت کامنت وبلاگت سوء استفاده می کنم! راستی نکنه وبلاگت هم داره آبله مرغون می گیره؟ هاهاها

soroush گفت...

من كه فكر كردم مايلي كهن نوشته اون نامه رو.