اينجا نيست، آنجاست
دوستان، آشنايان راي دهندگان، شركت كنندگان، غيرِ تحريميان عزيز؛ ايرادي ندارد كه به من پيغام بفرستيد و گله كنيد از نوشتههاي سابق من درباره انتخابات ونامزدهاي محترم فحش هم خواستيد بدهيد؛ باور كنيد ميفهمم چقدر عصباني هستيد، چون خودم هم همينقدر عصبانيم! (راستي من كه خودم گفتم بس كردهام، ديگربايد چه بگويم ؟)
اصلاً همه حق با شما؛ فحش از دهن تو طيبات است. من هم خودم به تنهايي از همه مسئولان طيب و طاهر و سابق و لاحق جمهوري اسلامي معصيتكارترم و حق صحبت دربارهشان را ندارم. خوب شد؟!
فقط لازم ميدانم يك عرضي را محض يادآوري تكرار كنم؛ برادر و خواهر گرامي چنان كه شما بهتر از من ميدانيد راي در وب نيست، در دِه است.
وبلاگ من را سر جمع صد نفر ميخوانند كه بحمدالله نود و هشت نفرشان ميخواهند راي بدهند. اصلاً اگر راضي ميشويد من هم به برهان قاطع شما ايمان ميآورم و روز موعود ميروم پاي صندوق به هركسي كه شما گفتيد راي ميدهم (به دكتر كه قرار نيست راي بدهم؟)
اما راي اينجا نيست، با نوشتههاي اينجا هم نميپرد (حالا گيرم كه راي، راي باشد اصلاً).
شما بهتر ميدانيد كه رايِ تعيين كننده در مشاركت روستاييان و شهرهاي كوچك است. روستايان ايران جمعيتي زير 40 درصد جمعيت كشور را تشكيل ميدهند، اما به دليل مشاركت بالاشان (بالاي 85 درصد معمولاً) حدود 50 درصد كل آرا را به خود اختصاص ميدهند.
به اين آمار جمعيت شهرهاي كوچك را هم اضافه كنيد، از 50 درصد بالاتر ميرود.
طرحهاي اقتصادي دولت هرجا هر نتيجهاي به بار آورده باشند، در شهرهاي كوچك و روستاها به دليل اقتصاد كوچكشان نتايج غير قابل پيشبينيتر، و متفاوتتري با شهرهاي بزرگ داشتهاند. نميگويم لزوماً نتايج آنها مفيد به بالا بردن محبوبيت دولت بوده است. ميگويم ممكن است بوده باشد.
چون به همان نسبت كه نابودي توليدات باغي و كشاورزي در دوره اخير و بالا رفتن تورم ميتواند در ميان طبقاتي از روستاييان و ساكنان شهرهاي كوچك نارضايتي ايجاد كرده باشد، پولها و وامهاي كوچك دولت هم ميتواند در كنار ساخت و سازها، محبوبيت آفرين بوده باشد. بعد هم آقاي دكتر- چهره آشناي تمام اين چهار سال براي همه ايرانيان و جهانيان - خصوصاً براي روستاييان كه كمتر به رسانه هاي غير بهداشتي آلودهاند، آشناتر است.
حاصل اين همه حرف اينكه شما اگر در پي راي هستيد، اين جا خبري نيست. باشد هم فرق زيادي نميكند. بر آنكه به دنبال راي براي آخرت بعد از انتخاباتش ميگردد لازم است اين توهم وبناك را كنار بگذارد و به ده برود. بهجاي گير دادن به منِ بيمقدار به نامزدهاي عالي مقامتان بگوييد به شهرهاي كوچك و روستاها التفات كنند.
نظريهپردازان و روزنامهنگاران هم شايد براي خودشان بهتر باشد كه از اين عمل مضحك بر سر رقيب هم اصلاحطلب زدن دست بردارند؛ بيايند بر سر ما بزنند. هرچند آن قسم موجود مايه تفريح است و قسم موعود مقدر به الم...
(راستي شما واقعاً خودتان هم فكر ميكنيد كه دور دوم "موسوي-كروبي"؟! يا صرفاً پلتيك ميفرماييد؟ جداً!؟ لطفاً اي ميل بزنيد دست كم با دادههاتان ما را از توهم درآوريد. تصور من به شخصه اين است كه زماني كه "ما نبوديم" خوش گذشته است. شايد دوستان بتوانند مرا هم در شاديشان شريك كنند).
پس عزيزان من، به جاي اين كه بياييد اينجا وقتتان تلف شود و اعصابتان ناراحت، به مردمان شهرهاي كوچك كه از بليه اينترنت به دورترند سري بزنيد. به خدا مفيدتر است، هم براي شما هم براي من. (تذكر لازم: منظور از "عزيزان" در اين بند با "دوستان" در بند قبل تفاوت دارد. سوء تفاهم نشود).
بنده كمترين از آغاز هم با علم به اين كه نوشتههايم عملاً به جايي برنميخورد تعريضي به ساحت مبراي نامزدان محترم نمودم؛ محض اجتناب از گرفتن حناق. بعد از آن هم كه عرض شد ديگر خرده گيري نميكنيم. شما ديگر اعصاب نازنينتان را آزرده مداريد.
مويد باشيد
--------------
پي نوشت وتوضيح: دوستان لطف كردهاند و برايم چند تحليل از آراي انتخابات رياست جمهوري قبل فرستاده اند. من الاه نميتوانم درست بخوانمشان. ولي يكي از دوستاني كه اين لطف را در حق من كرده يك نتيجهگيري مختصري هم نوشته كه تصوير ديگري درباره
آراي روستاها و شهرهاي كوچك ميدهد. براي اين كه بر اشتباه اصرار نكنم اشاره او را نقل ميكنم (با اندكي تصرف):فقط توضيحي كه من ميخواهم اضافه كنم اين است كه من بر اساس اطلاع از آمار دوره قبل اين حرفها را نزدم؛ حرف من (كه ايراد هم دارد) با توجه به روال گذشته در چهار سال اخير و عملكرد رييس جمهور مستقر است. يعني سياستهاي اقتصادي - تبليغي دولت حاضر (با احتمال تاثيرشان)، و رويكرد تبليغي فعلي اصلاحطلبان (كه ناشي از محدوديتهاي مادي و فكريشان است).
مشکل روستاها نیستند. مشکل حتی شهرهای کوچک هم نیستند. معین و کروبی توی روستاها و شهرهای کوچک و متوسط رای بالایی داشتند. ظاهرا مسئله حاشیه نشینان شهرهای بزرگ هستند. احمدينژاد در شهرهای بزرگ رای زیادتری اورده. اصلاح طلبان هم توی این ۴ سال به این دموگرافی توجه نکرده بودند. ... روستاییان شبیه ترین الگوی رای به روشنفکران رو داشتن. آمار که اینو می گه
۳ نظر:
سلام
گمان نکنم دلیل یا فایده ای داشته باشد نوشتن این چند کلمه برایت. اما یادت هست رفتار خودت را در انتخابات پیش؟ که را و چرا شماتت می کنی؟
سلام
رفتار خودم را يادم است؛ پسنديده نبود. بعدا هم بابتش از چند نفري كه بيشتر به گمان خودم آزرده بودمشان هم حضوري و هم در اين وبلاگ غذر خواستم.
قصدم شماتت نبوده است البته، فكر ميكنم دوستان (خصوصاً برخي دوستان كه نميشناسمشان ولي اي ميلهاشان ميرسد)،لزومي ندارد اين همه عصبيت به خرج دهند و وقت صرف فحش نامههاي طولاني به من كنند. بهتر آن است كه بيخيال شوند و كار مفيدشان را بكنند؛ در ده يا در حاشيه شهرها يا هرجاي واقعا موثري.
اگر من اشتباه كردهام در 4 سال پيش، دليلي ندارد ديگران هم همان اشتباه را تكرار كنند...
با خودمان فكر مي كنيم يحتمل قرار نبوده ما بفهميم اينجا چه خبر است اما انقدر فهميديم كه قاعدتا زياد سر حال نيستيد. بحث ده و وب را يك چيزهايي فهميدم البته. راست مي گويي كه همه مان گروگان همان آدمهاي دهاتي هستيم كه نه كاري براي آگاه كردنشان مي شود كرد نه مي شود از كنارشان گذشت. وانگهي چه مي شود كرد. آموزش و اطلاع رساني كه جايش را بدهد به فقر و فلاكت و دروغ همين مي شود. من البته آمارهاي دور قبل را نديدم اما يادم هست كه راي اين بابا توي تهران و اصفهان و چند شهر بزرگ ديگر خيلي زياد بود. شايد بيشتر از خيلي از استانهاي بسيار محروم. مثلا در ايلام و خوزستان يكي از كمترين راي ها را داشت. آن دوره البته فرقش اين بود كه خيلي از شهري ها از لج رفسنجاني به او راي دادند. دهات ها يك سري راي قبيله اي دارند كه بستگي به ريش سفيد و رئيس قبيله شان خيلي وقتها حتي مي فروشندش. مثلا توي همين مهماني كذايي كه چند مدت قبل رفته بوديم يك بابايي بود كه داشت تعريف مي كرد كه رفته سيصد هزار راي يكي از قبيله هاي ايلام را بفروشد به رضايي كه رضايي انصراف داده و راي ها روي دستش باد كرده. اما من ديدم كه توي شهري مثل محلات كه هم به شدت مذهبي است هم خيلي كوچك و فقير است، يك سال پيش همه از دست اين بابا و دروغهايش مي ناليدند. توي نانوايي كه مردم صحبت مي كردند فحش مي دادند. به هر حال نمي شود انقدر مطلق گفت كه جوامع روستايي و شهرهاي كوچك كاملا همگن هستند. يادم هست كه سال 76 توي رشت سرايدار ساختمان كه به جرات مي گويم زير خط فقر مطلق بود مي خواست به خاتمي راي بدهد. مي گفت چون درباره آزادي حرف مي زند و مي گويد قانون بايد رعايت بشود. البته دليل ديگرش هم اين بود كه لبخند خاتمي به نظرش خيلي قشنگ بود. از حق نگذريم اين آقايان امسالي يك لبخند هم براي دلخوشي ما نزده اند اين مدت.البته همين رشت كه قشر ضعيفش طرفدار اصلاحات بودند در قشر مرفه به راستي ها راي مي دادند. خلاصه اينكه خر تو خر است. من فكر مي كنم بحث اينكه كسي جز محمود راي مي آورد يا نه يك مساله است و اينكه آيا اينها با هم فرقي دارند يا نه مساله اي ديگر. ضمنا به نظر مي رسد بر خلاف چيزي كه فكر مي كني نظرت براي مردم خيلي مهم است علي جان. يادمه دور قبل يكي از بستگان در جواب عتاب تو كه گفتي چرا نرفتيد راي بدهيد گفت آخه تو نگفتي! يادته؟ اگر گفته بودي راي مي داد:)))
ارسال یک نظر