۳۰ فروردین ۱۳۸۵

فرهاد دريا در ميان كودكان خياباني


من هميشه اين خواننده افغان را دوست داشته‌ام؛ مينو، دخترمان، هم كه عاشق چند كليپي است كه از او داريم و بعضي وقت‌ها هم پاره‌هاي اشعارش را تكرار مي‌كند. آشنايي من با فرهاد دريا هم از زماني بود كه در شماره ويژه شعر افغانستان ماهنامه سوره خواندم كه شعر آزادي قهار عاصي را او به آواز خوانده است؛ هنوز پي ان آوازم.
امروز در بي‌بي‌سي فارسي خواندم كه فرهاد دريا براي كودكان خياباني افغان كنسرت گذاشته است. خبر كامل را(به تحرير رامين انوري) اين‌جا مي‌گذارم:
فرهاد دريا، آوازخوان مشهور افغانستان در يک اقدام بی سابقه در برابر حدود چهار صد کودک خيابانی افغان در کابل برنامه ای موسيقی و تفريحی اجرا کرد. حضور اين کودکان در برنامه فرهاد دريا موسوم به کوچه، ظاهرا تغيير بزرگی در زندگی روزمره اين کودکان بود که هر روز از بام تا شام در خيابانهای کابل مصروف دست فروشی و گدايی هستند.
در آغاز برنامه تلويزيونی کوچه، فرهاد دريا سوار بر يک سرويس (اتوبوس) گروه های کودکان خيابانی را از نقاط مختلف شهر کابل با خود همراه کرد. فضای اين برنامه که در تالار راديو و تلويزيون افغانستان در کابل برگزار شد، دوستانه و عاری از تکلف هايی معمول بود.
او پس از آن، آهنگی را به لهجه محلی هزاره ای اجرا کرد که به گفته خودش برای کودکی پسرش ساخته بود: "يک دانه باچه (پسر) دارم – باچه گک طلايی – چشمکايشی (چشم هايش) وا (باز) ميشه – لا لا لا لا يی..."
در اين برنامه به شکلی هم تلاش شد هنرهای پنهانی کودکان خيابانی که شايد در لابلايی کار روزانه آنها گم شده است، دوباره زنده شده و به مردم نمايان شود. فرهاد دريا در بخش های جداگانه از پسربچه های خوردسال که به هنرهای نقاشی، موسيقی و آوازخوانی دسترسی داشتند خواست تا نمايش هايی را روی صحنه اجرا کنند. دريا به يک پسر بچه ده - دوازده ساله که در يک بايسکل (دوچرخه) سازی کار می کرد و آهنگی را با همراهی هارمونيه اجرا کرد، يک هارمونيه هديه داد. اين برنامه با اجرای مسابقه هايی ميان کودکان و اجرای چند آهنگ دسته جمعی دوام کرد.
او هفته های پيش حدود ده هزار دلار به يک موسسه فعال در زمينه پرورش و آموزش کودکان خيابانی موسوم به آشيانه کمک کرد. هزاران کودک خوردسال در جاده های کابل و ساير شهرهای افغانستان مشغول دست فروشی، موتر شويی و گدايی هستند. بيشتر اين کودکان پدران خود را در جنگ های داخلی افغانستان از دست داده اند و با اشتغال به اين کارها زندگی می کنند؛ مشغوليت هايی که گاهی مانع رفتن آنها به مکتب می شود. اين کودکان ظاهرا در روزمرگی حوادث و جريانات داغ سياسی افغانستان فراموش شده اند و به نظر می رسد فرهاد دريا با اجرای برنامه ويژه ای برای آنها، تلاش دارد توجه دولت و مردم را به اين کودکان جلب کند.

هیچ نظری موجود نیست: