به خودمان نگاه كنيم
اين متن اصلي، يعني بدون حذف و تغيير، يادداشتي است كه از من در صفخه انديشه امروز چاپ شده. بيشتر مطالب صفحه مربوط به اعتصابهاي اخير فرانسه است.
***
تظاهرات و اعتصابهاي دانشجويي و كارگري در فرانسه در اعتراض به قانون «استخدام اول» در حالي تيتر يك روزنامههاي راستگراي ايران ميشود كه مدت زمان زيادي از برخورد شديد با كارگران معترض شركت واحد اتوبوسراني تهران نميگذرد. تظاهرات فرانسويان از آنجا كه به هر طريق نوعي اعتراض به يك دولت «غربي» است براي اين گروه از رسانهها جالب توجه است. حال اينكه چنين تظاهراتي در اعتراض به وضع كدام معيارها و مقررات صورت گرفته و خود ما در مقايسه با آنچه اتفاق افتاده كجاي كاريم چيزي نيست كه مورد توجه چنين رسانههايي باشد. كساني كه در فرانسه اعتصابات و تظاهرات را سازمان ميدهند، تشكلهاي بزرگ اتحاديهاي و صنفي هستند؛ سنديكاهاي قدرتمند و با سابقه كارگري و دانشجويي. چنين تشكلهايي كه از اين جانب شرقي برايشان هورا كشيده ميشود سازمانهايي هستند كه اقدام به تشكيلشان سالها است كه ديگر به روياي كارگران و دانشجويان ايراني پيوسته است. در ايران نه تنها كارفرمايان و سرمايهداران با تشكيل هرگونه اتحاديه و سنديكاي مستقل به شدت مقابله ميكنند بلكه دولت نيز چنين تشكلهايي را غير قانوني ميداند؛ اظهارات شهردار تهران و اعضاي شوراي شهر و ديگران در دوران بحران كارگران شركت واحد در مورد اين مسئله صراحت داشت.
قانوني كه در فرانسه مورد اعتراض است به كارفرمايان اجازه ميدهد كه بدون ترس از هرگونه پيگرد قانوني كارگران زير بيست و شش سال را در يك مدت دوساله به استخدام موقت درآورند به اين معني كه حق تام در استخدام و اخراج آنها داشته باشند؛ عدم پيگرد قضايي در اين موارد در واقع به معناي عدم شمول قوانين كار در مورد اين كارگران است. معترضان فرانسوي همچنين به كاهش مقررات حفاظت از تحصيل رايگان براي محصلان زير چهارده سال و نيز كاهش سن مجاز كار شبانه از 16 سالگي به پانزده سالگي هم معترضند. و همه اين اعتراضات را هم از مجراي سنديكا و اتحاديه پيش ميرود.
حال به خودمان نگاه كنيم، ما در كجاييم كه روزنامههاي رسميمان هر روز تيتر صفحه نخست خود را به تحولات اعتراضات فرانسه اختصاص ميدهند و چنان وانمود ميكنند كه گويي اين هم يكي از شكستهاي مغرب زمين است؟ استخدامهاي سهماهه در تمام سنين كاري تا چه حد انساني هستند؟ شمول بيمه بر كارگران ما تا چه حد است؟ كودكان كار در ايران چه وضعي دارند؟ چند تا اتحاديه كارگري داريم!؟
واقعيت اين است كه قواعد موجود كار در ايران از يكسو يك اشرافيت كارگري را در كارخانههاي دولتي به وجود آوردهاند كه با وجود آن ما شاهد كارخانههاي دولتي با مازاد چند برابر نياز نيروي كار هستيم كه عملاً مانعي بزرگ پيش روي توليد بهصرفه بهوجود آموردهاند و هيچ امكان انساني و عاقلانهاي هم در اين ساختار براي تصحيح و تعديل اين مشكل پيشبيني نشده است. چنين شرايطي كه دولت به عنوان بزرگترين كارفرماي داخلي و در عين حال واضع قوانين كار آن را به وجود آورده عملاً كارفرمايان مستقل را هم در شرايطي قرار داده است كه استخدامهاي موقت را بهترين راه براي تنظيم شكل حقوقي روابطشان با نيروي كار بيابند. طيف تفاوت وضعيت در اين نوع استخدامها چنان وسيع و گسترده است كه قضاوت يكباره در موردشان ممكن نيست؛ كاركنان روزنامه شرق فيالمثل در ميانه اين طيف هستند و نانوايان مهاجر در تهران كه ماهي يك هفته كار دارند و در همان هفته روزي دوازده تا چهارده ساعت كار دارند در سوي ديگر ماجرا؛ كارگران نيشكر خوزستان هم كه عملاً با وضعيت رقتبارشان در هيچ كجاي اين طيف نيستند. اين جا دولت به مثابه بزرگترين كارفرما هم شرايط كار كارگران را از فراسر آنها تعيين كرده است و هم شرايط كار ديگر كارفرمايان را.
وقتي هم كه صحبت راه حل در اين معضل به ميان ميآيد همه راه حلها متوجه تعديل قانون كار ميشود؛ مسلماً اين قانون قانوني مشكل دار است اما در چه شرايطي ميتوان به تصحيح عادلانه آن انديشيد؟ در جايي كه كارگران به هيچ وجه امكان داشتن تشكل و صدايي مستقل ندارند چگونه ميتوان به «تصحيح» عادلانه اميدوار بود؟ اگر اعتراض براي كارگران و دانشجويان فرانسوي خوب است چرا حتي مقدمات آن، يعني حق داشتن اتحاديه و سنديكا، هم از كارگران و دانشجويان ايراني دريغ ميشود؟
راه حلهايي مانند خارج كردن كارگاههاي كوچك، كه بزرگي و كوچكيشان هم تابع وسعت نظر آقايان شده است، از شمول قانون كار تنها به رواج نوعي رابطه يكطرفه بين كارگر و كارفرما خواهد انجاميد كه در آن كارگر مجبور به پذيرش هرگونه شرايط تعيين شده از سوي كارفرما است. اما چنان كه پيش از اين هم بارها در اين صفحه نوشتيم، راه حل عادلانه راه حلي است كه در آن عامليت هر دو طرفِ كارگر و كارفرما به رسميت شناخته شود و اين جز با به رسميت شناختن تشكلهاي كارگري مستقل ممكن نيست. اين كه در تبليغات سياسي از تظاهر كنندگان فرانسوي ستايش كنيم و در عين حال نگوييم كه در تظاهرات آنها چه چيزي مورد اعتراض است يا نسبت خودمان را با شرايط مشابه موجود در ايران روشن نكنيم هر چه باشد صداقت در سياست نيست. فرانسويان كار خود را ميدانند؛ به خودمان نگاه كنيم.
۱ نظر:
دستت درد نکند. لینک دادم.
ارسال یک نظر