۶ مرداد ۱۳۸۸

جغرافياي ظلمت

با خواندن گواهي‌هايي كه در مورد كهريزك مي‌آيد از آدم بودنم وحشت مي‌كنم. اگر نبود اين مايه اميدي كه امروز داريم، نمي‌دانم چگونه از نظر رواني تاب اين جنايت را مي‌آورديم. نمي‌دانم بر سر كساني كه آن‌جا بوده‌اند از نظر رواني چه آمده و مي‌آيد. چيزي كه براي من قابل تامل است اين است كه اين جنايت، در برابر همين اميد ايستاده است.

نام كمپ كهريزك را اول‌بار روزهايي شنيديم كه گروهي را به عنوان "اراذل و اوباش" بازداشت كردند. در سرمستي طرح "اميت اجتماعي" هيچ گوشي از حكومت شنواي دادخواهي نسبت به آنچه در زمان بازداشت و پس از آن بر اين مردمان مي‌رفت نبود و هنوز هم نيست. بعد گزارش‌هايي منتشر شد كه وحشتناك بود. اما باز هم اعتنايي در "مسئولان" برنينگيخت.

حقيقت اين ماجراها، بعدها بيش‌تر مشخص خواهد شد؛ روزي كه گواهاني با نام، بتوانند بر آن‌چه برشان رفته شهادت دهند. روزي كه بتوان گفته‌هاي مختلف را با هم مقايسه كرد و نتيجه گرفت و تصويري مشترك ساخت. فعلاً آگاهي تاريخي از وضعي كه در آنيم در حد همين گزارش‌هاي كابوس‌واري است كه مي‌خوانيم.

اميدي هست، به پررنگي همين اميدي كه امروز با همه اين ظلمات به فرداي روشن‌تر داريم، كه بتوان روزي شرح اين ماجرارا همچون تاريخ خواند و جغرافياي اين ظلمت را تصوير كرد. به همين اميد زنده مي‌مانم.

۲ نظر:

علي معظمي گفت...

ممنون از دوست ناشناسي كه غلط هاي متن را گرفت. اين روزها روخواني هم يادم رفته.

ناشناس گفت...

وعده ما فردا پنج شنبه ۸ مرداد ساعت ۶ بعد از ظهر مصلی تهران چهلم شهدای راه آزادی با حضور موسوی و کروبی. هر کس به ۱۰ نفر اطلاع دهد تا نشان بدهیم که ما خس و خاشاک نیستیم. رسانه شما اید.