۲۵ تیر ۱۳۸۸

"خبر"هاي ترديد برانگيز...

ساسان آقايي استدلال مي‌كند كه خبري كه درباره "ترانه موسوي" منتشر شده (در اين پست نقل كرده‌ام) دروغ است. به نظرم استدلالش قابل توجه است؛ درواقع دوست هم دارم كه درست بگويد...

پي‌نوشت: لطفا كامنت‌ها را بخوانيد.
من دارم مي‌گويم استدلال ساسان آقايي قابل توجه است؛ نمي‌گويم حتماً درست است. اين خبر وحشتناك در هر حال بايد پي‌گيري بشود تا معلوم شود درست بوده يا غلط و اين به اميد من و امثال من هم براي غلط بودنش ربطي ندارد.
اگر اصل خبر درباره هويت خانم موسوي درست باشد، قطعا خانواده او پيگيرند و بالاخره خبر ديگري را بايد انتظار كشيد. كار روزنامه‌نكاران در اين روزها هم چه دشوار است...

۶ نظر:

ناشناس گفت...

محمد: حالا اینش رو یکی از دوستان خودتون حال داشت چک کرد بقیش که دوستانتون چک نکردند لابد همه درسته. انصافا از اول هم معلوم بود که دروغه ولی متاسفانه "علاقه به غلط بودن این خبر و اخبار مشابه" مانع از این میشه که آدم درست ببینه.

حالا باز هم صد رحمت به شرف شما که علارقم "علاقه به غلط بودن خبر" وقتی میفهمید غلطه ذکر می کنید. بی شرفی این روزها انواع و اقسام زیادی پیدا کرده. به برکت خدا همه هم در اوج.

ناشناس گفت...

من این کامنت را در وبلاگ آقای آقایی گذاشتم و اینجا هم برای شما که روزنامه نگار خوبی هستید، می گذارم.


چند نکته درباره مطلب شما وجود داره؛

برای من بسیار جالبه که هنوز صدایی از اون طرفی ها در نیومده و فعلا همه روزنامه نگاران همین طرفی شروع به دروغ خواندن این خبر کرده اند.

در مورد چنین اخباری، لطفا دقیق تر توضیح بدید منظور شما از "سند و مدرکی روشن" چیه؟ واقعا یک لحظه به مدرک روشن در خصوص تجاوز وحشیانه به یک دختر فکر کنید! هنوز هم معتقدید این خبر می بایست مدرک روشنی ارائه می داد؟!

اگر " کار خودشان است" و هدفشون هم ایجاد رعب و وحشته، چرا اسم کامل فرد به همراه عکس منتشر شده است؟ از کی تا حالا کودتاچی ها از چنین روشی برای انتشار اخبار کذب استفاده کرده اند که این دفعه شبیه دفعه قبل است دقیقا؟!

اصول حرفه ای روزنامه نگاری و ذکر منابع خبری برای شرایط نرمال جوامع نوشته شده اند؛ نه چنین شرایط بحرانی و شیر تو شیری که امروز داریم می بینیم. اصول روزنامه نگاری رو خیلی ها بلندند؛ ولی "تصمیم فردی در لحظه" را هنوز خیلی از روزنامه نگارها بلد نیستند!

می شود به شیوه انتشار این خبر ایراد گرفت؛ می شه گفت شاید بهتر بود برای حفظ حریم خصوصی این فرد عکس او را منتشر نکرد (هرچند که من خودم چنین اعتقادی ندارم) ولی اینکه کل صحت خبر را بدون دلیل روشن زیر سوال ببریم، معقول و منطقی نیست.

شما دارید از "ذکر جزئیات" در این خبر و همچنین اشاره به مکانها و زمانهای واقعی، به عنوان عوامل گمراه کننده نام می برید؛ در حالی که دقیقا همین اشارات است که خبر را باورپذیر می کنه و می بینید که کامنت گذاران شما که شاید روزنامه نگار نباشن و با اصول حرفه ای هم آشنایی نداشته باشن؛ خبر برایشان واقعی است چون ذهن شون درگیر اون اصولی نیست که روزنامه نگارا توی کتابا خوندن و از استاداشون سر کلاسا یاد گرفته اند.

به نظر من مهمترین اشکالی که به لحاظ اصول حرفه ای می شه به این خبر وارد کرد اینه که خبر فاقد "منبع معتبر" است. این هم در شرایطی که تمام خانواده های زندانیان و گمشده ها به شدت تهدید شده اند که تحت هیچ شرایطی با هیچ رسانه ای مصاحبه نکنن وگرنه عزیزشون رو چنین و چنان می کنن، چه انتظاری از "ذکر منبع معتبر" برای چنین خبری دارید؟!
حالا بریم سر بحث مهم "مسئولیت روزنامه نگار". روزنامه نگار قبل از روزنامه نگار، یه آدمه؛ روزنامه نگارها معمولا احساس مسئولیت بیشتری در قبال دیگران دارند. حتی فرض کنید احتمال صحت این خبر یک درصد و احتمال کذب اون 99 درصد باشه. شما که روزنامه نگاری و معتقدی باید خبر مربوط به هر ظلم و جنایتی منتشر بشه و اساسا "انتشار" چنین خبری منافع اش هزار برابر بیش از "مسکوت" گذاشتن است، چه موضعی می گیرید؟
دقیقا اینجاست که نقش "تصمیم فردی روزنامه نگار در لحظه بحران" نمود پیدا می کنه؛ من مطمئنم یه روزنامه نگار واقعی، دردمند و نگران به حال جامعه اش، این خبر را منتشر می کند؛ فقط شاید با کمی تفاوت در جزئیات ماجرا.

شما که روزنامه نگارید نباید فکر کنید با نفس انتشار خبر، جنبشی خفه می شه؛ جریان آزاد اطلاعات اتفاقا جنبش رو زنده نگه می داره.

درباره تجاوز به زندانی ها هم چه زن و چه مرد، دقیقا در همین روزها، کم اخبار تایید شده و "معتبر" نخوندیم آقای روزنامه نگار. نه؟

من هم دوست دارم که این خبر غیرواقعی باشه؛ همه ما دوست داریم که این خبر غیرواقعی باشه؛ همونطور که خودتون هم گفتید این خبر "دست از سر ما برنمی داره"؛ این خبر اونقدر سهمگین، دردآور و هولناکه که دوست داریم انکارش کنیم، نپذیریم و توی ذهن مون برای دروغ بودن اش دنبال دلیل بگردیم تا آروم بشیم؛ شاید که این خبر "دست از سرمون برداره".

ولی یک درصد احتمال بدید این خبر صحت داشته باشد و شما تنها کسی باشید که از آن مطلع اید. شمای روزنامه نگار چه می کنید؟

علي معظمي گفت...

به ناشناس اول (و دوم):

من واقعا علاقمندم كه اين خبر درست نباشد، ولي نميدانم، هنوز هم نمي‌دانم هست يا نه. ابعاد جنايت‌هايي كه اين روزها عليه مردم رخ داده، آن قدر وسيع و دل‌خراش است كه حتي درست نبودن اين خبر عاملان را تبرئه نمي‌كند.

من فكر مي‌كنم اصل استدلال آقاي آقايي در مورد نشانه‌شناسي خبر قابل اعتناست، اين كه واقعيت چيست را نمي‌دانم؛ فكر مي كنم آقاي آقايي هم نمي‌داند.

اگر مسئله شما اين است كه فكر مي‌كنيد با دروغ از آب درآمدن اين خبر، اخبار مربوط به آزار جنسي را مي‌توانيد كلا انكار كنيد، خب، به نظرم اين غير ممكن است: اين همه آدم كه خيلي از ما چندين نفرشان را مي‌شناسيم بالاخره دير يا زود از زير بار ترس بيرون مي‌آيند و حرف مي‌زنند. همان طور كه خيلي از آزاد شده‌ها تا به حال حرف زده‌اند.

--------

به ناشناس دوم (و باز هم به اولي):

من فكر مي‌كنم بايد مراقب باشيم، و وظيفه ما را نحوه واكنش طرف مقابل تعيين نمي‌كند. اين كه آنها چه مي‌گويند به نظرم كلا بلاموضوع شده است: سرگردان كردن مادر سهراب و ديگران با دروغ و بي مسئوليتي، يك سوي ماجراست، قسم حرف رييس پليس تهران كه گفت در 18 تير فقط يك گاز اشك آور شليك شد هم يك سوي ديگر.

ما مستقل از دروغ‌ها و حرفهايي كه اين‌ها مي‌زنند و نمي‌زنند، مسئوليت داريم كه در مقابل راست و دروغ بودن خبرهايي كه درباره قربانيان مي‌رسد حساس باشيم.

فكر مي‌كنم درباره بخشي از حرف‌هاي شما در قسمت قبلي جواب داده‌ام.

در مورد مستند بودن: بله حق با شماست، خبر در حد خيلي ديگر از اخباري كه متاسفانه بعدا تاييد شده‌اند، مستند بوده است: همين عكس كه اشاره كرديد، دليل اصلي بود كه من خبر را نقل كردم.

با همه اين‌ها، باز هم بايد مراقب باشيم. نه به خاطر اين كه با نقل خبر نادرست احيانا، "جنبش خفه مي‌شود"، چون جنبش روي خبر بنا نشده، بلكه به اين دليل كه خبر نادرست مي‌تواند كار پي جويي ديگران را سخت كند.

من هنوز هم نمي‌گويم خبر ترانه موسوي نادرست است: من نمي‌دانم، ولي فكر مي‌كنم حرف ساسان آقايي قابل اعتناست وبايد با احتياط با خبرش برخورد كنيم.

متاسفانه مدت‌هاست كه عملا روزنامه نگار نيستم كه بتوانم با استفاده از موقعيت و امكانات روزنامه به تعقيب خبر بپردازم، ولي اميدوارم جستجوي دوستان روزنامه نگار، كه انصافا الان كار دشواري است، زودتر مسئله را روشن كند.

ناشناس گفت...

آقای معظمی عزیز

حرف شما کاملا درسته که این وظیفه روزنامه نگارهاست که در مقابل راست و دروغ خبرها حساس باشند؛ ولی وقتی همون روزنامه نگار این چنین ریسکی می کنه که "چنین" خبری رو با "چنین" جزئیاتی منتشر کنه و از سوی همه هم صنفی های خودش هم متهم به دروغ گویی بشه، به نظر من یه کمی فراتر از وظیفه و مسئولیت روزنامه نگارانه اش عمل کرده؛ روزنامه نگارهای عزیز به جای اینکه منتشر کننده خبر را تخطئه کنند و صحت اصل خبر رو زیر سوال ببرند، بهتره واقعا برند ماجرا رو پیگیری کنند...
که اگر صحت این خبر روشن شد، بعد خودشان رو بذارند جای کسانی که خبر رو منتشر کردند و در خلوت خودشان با روراستی از خودشون بپرسن آیا حاضر به چنین جسارت و از خود گذشتگی بودند یا نه؟

ناشناس 2

علي معظمي گفت...

به ناشناس 2:

من ميفهمم چه ميگوييد و با شما همدلم، اما شما هم بپذيريد كه بخشي از وظيفه همين روزنامه نگاري، ترديد كردن است؛ كسي كه اين ترديد را روا دانسته هم دغدغه حقيقت داشته.
ممنون

ناشناس گفت...

http://constantmirth.blogspot.com/
بفرمایید. مشرف میکنید.