مناظره تاريخي
يك - مناظره ديشب موسوي - احمدينژاد يك نقطه عطف در تاريخ جمهوري اسلامي بود. روزي كه عباس پاليزدار به زندان افتاد ميشد فرض كرد كه اراده اي در نظام در كار است كه به هر صورت كليت مجموعه را به همين صورت كه هست از گزند حفظ كند. انتشار فيلم سخنراني پاليزدار در اينترنت، در آن زمان واقعه بيسابقهاي را رقم زد. هيجان تا حدي بود كه برخي از تلويزيونهاي اپوزيسيون در خارج از كشور در مقاطعي مردم را دعوت كردند كه به طرفداري از پاليزدار به خيابانها خواندند...
دو - ديشب، رييس جمهور مستقر مملكت، رييس فعلي مجلس خبرگان رهبري كه رييس مجمع تشخيص مصلحت نظام هم هست و فرزندانش را فاسد خواند. تا اينجا خب، يك شوكي بود شنيدن اين حرفها از تلويزيون. حيرت اما وقتي افزوده شد كه نام آقاي ناطق نوري و آقازاده هم بر زبان رييس جمهور آمد؛ يعني رييس بازرسي بيت رهبري. دقت كنيد؛ نه هيچ كس ديگري، رييس "بازرسي" بيت.
سه - طرفداران آقاي احمدينژاد قبل از اين كه مناظرهاي صورت بگيرد پيروزي ايشان را اعلام كرده بودند و قرار جشن را هم گذاشته بودند. عادت كردهايم ديگر از اين چيزها تعجب نكنيم. اما مسئله اين است كه اين چه روانشناسياي است؟ اما شايد مسئله روان شناسي نبوده است؛ طرفداران احمدينژاد پيشاپيش با دانستن اين كه او در مناظره چه خواهد كرد، صرف زدن اين حرفها از تلويزيون را پيروزي ميدانستند و فكر ميكردند كه حتماً موسوي هم آچمز خواهد شد.
چهار - از نظر صورت و محتواي مناظره، من به عنوان يك بيننده احمدينژاد را شسكت خورده ديدم؛ تلقيام اين است كه با اخلاقيات عام ايراني، احتمالاً بسياري از مردم معمولي مثل خود من هم او را شكست خورده مناظره ديدند.
احمدينژاد بسيار عصبي نشان داد. نتوانست وقتش را تنظيم كند. سعي كرد در حرف موسوي بپرد كه موسوي همين را شاهد بيقانونيش گرفت و ساكتش كرد. ساكت شدن احمدينژاد كه با غرغر انتهاي مناظره او همراه بود، ساكت شدن كسي بود كه انتظار داشت بهش امتياز داده شود، و داده نشد؛ انتظار داشت رقيبش هم مثل بقيهاي كه در اين 4 سال بهش امتياز دادند، از حق خودش به او امتياز بدهد، كه نداد.
احمدينژاد با رفتن طرف پرونده رهنورد بزرگترين خطايش را مرتكب شد. اگر به همان ژست بچه مدرسهاي "بگم بگم!" اكتفا ميكرد و "نميگفت"، ذهن خيالپرداز ايراني، تا آخر تاريخ از خود ميپرسيد كه طرف چه چيزي داشت كه رو نكرد؟ و شايد هم اين ذهن ايراني ميگفت كه طرف مرام گذاشت و راجع به ناموس رقيبش حرف نزد. اما احمدينژاد دقيقا همين خطا را كرد و عكس "ناموس" طرف را رو به دوربين گرفت. آن هم در مملكتي كه عكس زنها را در آگهي ترحيم هم نميزنند.
در مقابل موسوي اين فرصت را يافت كه در مقام يك ترك ناموس پرست زن خودش را بزرگ ترين زن روشنفكر ممكلت بخواند و از او دفاع كند؛ موسوي رفت روي روانشناسي اين ملت، و تنها جايي كه از خودش "عصبيت" نشان داد، سر مسئله غيرت و ناموس بود. احمدينژاد بازي بچهگانه اي را كه در اينجا شروع كرد در زمين خود باخت؛ يعني با اين كار پايگاه راي سنتي خودش را در معرض برد موسوي قرار داد.
علاوه بر اينها به نظرم تيم احمدينژاد، اگر چنين چيزي واقعاً وجود داشته باشد، ضربه بزرگي به رييس جمهور محترم زد؛ آقاي رييس جمهور با يك كاميون سند و مدرك پشت ميز نشسته بود تا رقيب را مرعوب كند. در حالي كه فرصت استفاده از آنها را پيدا نكرد و يكبار هم در صحنه اي غم انگيز دقايقي از وقت ارزشمندش را به گشتن دنبال سندي كه ميخواست بخواند تلف كرد. بالاخره اگر مشاوري در كار باشد ميتواند تعداد كلمات قابل قرائت در 45 دقيقه را محاسبه كند و حداكثر يك و نيم برابر حجم آن پرونده كلاسه شدهاي در اختيار ايشان قرار دهد. چنين چيزي در كار نبود. رييس جمهور، يك قلم و كاغذ هم همراه نبرده بود كه شايد لازم باشد يادداشتي از حرف طرف بردارد. فقط لبخند مي زد.
يك اشتباه بزرگ ديگر تيم فرضي احمدينژاد اين بود كه شايد از روي خودبزرگبيني نفهميدند كه نبايد خاتمي را كنار بقيه بگذارند و بزنند. خاتمي هر تصوري كه از او داشته باشيم و هر قضاوتي، در ايم مملكت براي بسياري محبوب است و حتي مردم عوام هم نميپذيرند كه در دوره او خفقان بيشتر و فساد بيشتري نسبت به دوره احمدينژاد بوده است.
من فكر ميكنم اينها چيزهايي است كه ميتواند در نظر اكثريتي از مردم برد موسوي را در مناظره تداعي كند. موسوي به خيلي از سوالها جواب نداد، و به نظر من نبايد هم جواب ميداد، اما يك جمله كليدي گفت كه اين هم باز با روان شناسي ايراني ميخواند "شما اگر چيزي از خود من داشتي رو ميكردي، اين كه از ديگران ميگويي، معلوم است از من نداري."
احمدينژاد حتا در افشاگري هم كاملاً پيروز نبود؛ در مقابل ضد حمله مشايي كاملاً سكوت كرد، جوابش براي محصولي عذر بدتر از گناه بود (يكجوري گفت اين هم از همانهايي است كه در دوره هاشمي و خاتمي پولدار شدهاند)، و در جواب به مسئله كردان گفت كه همه مديران جمهوري اسلامي از اين مدركها دارند (به به!) در حالي كه خودش ميخواست قضيه رهنورد را هم مطرح كند.
باز تاكيد مي كنم كه از همه اينها گذشته، اصليترين مشكل اين بود كه احمدينژاد 4 سال در گفتن اين حرفها تاخير داشت.
پنج - اما اتفاق ديشب، مهمتر از اين بود كه چه كسي برنده شود. احمدينژاد با ترسيم سناريوي هاشمي پشت هر سه نفر، قرار است در مناظره با دو نفر بعدتي چه كار كند؟ قرار است دوبار ديگر قصه فساد رييس مجلس خبرگان و احياناً رييس بازرسي رهبري را و احتمالاً بسياري ديگر را بشنويم؟
بعد مردم چه خواهند گفت؟ اين قهرمان مبارزه با فساد كه به يكباره لب گشوده خودش به چه دلگرم است؟
بعدش چه ميشود؟ فرض كنيم آقاي احمدينژاد با اين تاكتيك و ساير امدادها پيروز شود. بعد آيا نبايد رييس مجلس خبرگان و خاندانش و رييس بازرسي بيت و پسرش محاكمه شوند؟ بالاخره اگر فسادي هست نبايد پيگيري شود؟
يا اگر حرفهاي رييس جمهور درست نيست مثلاً نبايد كسي كاري كند؟ به هر حال به نظر نميآيد مسئله در هر يك از دو شقش "به خير" بگذرد. و سواي اين كه مردم چه بگويند، اين مهم است كه احمدينژاد با چه پيش بيني و چه پشتوانه اي در مقابل اين اجماع از سران نظام قرار ميگيرد. نمونه هاي تاريخي كه تداعي ميشوند كم نيستند، اما بهتر است از خيرشان بگذريم.
نگراني من در حال حاضر از موج خشونتهايي است كه شروع شده. به نظر من بخشي از اين كه موسي بحث را تندتر از اان كه گذشت نكرد، به ملاحظه همين اتفاقات بود.
شش - هر اتفاقي كه بيفتد، به نظر ميآيد كه از ديشب وارد مرحله جديدي از تاريخ جمهوري جمهوري اسلامي شدهايم.
پينوشت ناموسي/غير ناموسي: برادر و خواهر مسلمان و غير مسلمان. يك وقت سوء تفاهم نشود؛ بنده با ناموس و اين قبيل مفاهيم عاليه متاسفانه نسبتي ندارم و فهمم زياد به اين چيزها نميرسد. منظورم از آنچه در اينجا نوشتهام، اين بوده كه آقاي احمدينژاد در اين زمينه با در نظر نگرفتن روانشناسي عمومي مرتكب خطا شدند.
به علاوه، مسئله فقط ناموس نيست؛ هر بينندهاي با ديدن عكس همسر رقيب در دست آقاي رييس جمهور، به اين فكر ميكرد كه وقتي رييس جمهور چنين ميكند، هر مقام ريز و درشت دولتي، ميتواند به پروندههاي مردم عادي و غير عادي دستدرازي كند و در جهت خواست خودش پرونده رو كند: در ممالك غير متمدن (مثل بعضي كشورهاي غربي و البته شرقي) به اين كار ميگويند سوء استفاده از قدرت. ما البته نميگوييم.
دو - ديشب، رييس جمهور مستقر مملكت، رييس فعلي مجلس خبرگان رهبري كه رييس مجمع تشخيص مصلحت نظام هم هست و فرزندانش را فاسد خواند. تا اينجا خب، يك شوكي بود شنيدن اين حرفها از تلويزيون. حيرت اما وقتي افزوده شد كه نام آقاي ناطق نوري و آقازاده هم بر زبان رييس جمهور آمد؛ يعني رييس بازرسي بيت رهبري. دقت كنيد؛ نه هيچ كس ديگري، رييس "بازرسي" بيت.
سه - طرفداران آقاي احمدينژاد قبل از اين كه مناظرهاي صورت بگيرد پيروزي ايشان را اعلام كرده بودند و قرار جشن را هم گذاشته بودند. عادت كردهايم ديگر از اين چيزها تعجب نكنيم. اما مسئله اين است كه اين چه روانشناسياي است؟ اما شايد مسئله روان شناسي نبوده است؛ طرفداران احمدينژاد پيشاپيش با دانستن اين كه او در مناظره چه خواهد كرد، صرف زدن اين حرفها از تلويزيون را پيروزي ميدانستند و فكر ميكردند كه حتماً موسوي هم آچمز خواهد شد.
چهار - از نظر صورت و محتواي مناظره، من به عنوان يك بيننده احمدينژاد را شسكت خورده ديدم؛ تلقيام اين است كه با اخلاقيات عام ايراني، احتمالاً بسياري از مردم معمولي مثل خود من هم او را شكست خورده مناظره ديدند.
احمدينژاد بسيار عصبي نشان داد. نتوانست وقتش را تنظيم كند. سعي كرد در حرف موسوي بپرد كه موسوي همين را شاهد بيقانونيش گرفت و ساكتش كرد. ساكت شدن احمدينژاد كه با غرغر انتهاي مناظره او همراه بود، ساكت شدن كسي بود كه انتظار داشت بهش امتياز داده شود، و داده نشد؛ انتظار داشت رقيبش هم مثل بقيهاي كه در اين 4 سال بهش امتياز دادند، از حق خودش به او امتياز بدهد، كه نداد.
احمدينژاد با رفتن طرف پرونده رهنورد بزرگترين خطايش را مرتكب شد. اگر به همان ژست بچه مدرسهاي "بگم بگم!" اكتفا ميكرد و "نميگفت"، ذهن خيالپرداز ايراني، تا آخر تاريخ از خود ميپرسيد كه طرف چه چيزي داشت كه رو نكرد؟ و شايد هم اين ذهن ايراني ميگفت كه طرف مرام گذاشت و راجع به ناموس رقيبش حرف نزد. اما احمدينژاد دقيقا همين خطا را كرد و عكس "ناموس" طرف را رو به دوربين گرفت. آن هم در مملكتي كه عكس زنها را در آگهي ترحيم هم نميزنند.
در مقابل موسوي اين فرصت را يافت كه در مقام يك ترك ناموس پرست زن خودش را بزرگ ترين زن روشنفكر ممكلت بخواند و از او دفاع كند؛ موسوي رفت روي روانشناسي اين ملت، و تنها جايي كه از خودش "عصبيت" نشان داد، سر مسئله غيرت و ناموس بود. احمدينژاد بازي بچهگانه اي را كه در اينجا شروع كرد در زمين خود باخت؛ يعني با اين كار پايگاه راي سنتي خودش را در معرض برد موسوي قرار داد.
علاوه بر اينها به نظرم تيم احمدينژاد، اگر چنين چيزي واقعاً وجود داشته باشد، ضربه بزرگي به رييس جمهور محترم زد؛ آقاي رييس جمهور با يك كاميون سند و مدرك پشت ميز نشسته بود تا رقيب را مرعوب كند. در حالي كه فرصت استفاده از آنها را پيدا نكرد و يكبار هم در صحنه اي غم انگيز دقايقي از وقت ارزشمندش را به گشتن دنبال سندي كه ميخواست بخواند تلف كرد. بالاخره اگر مشاوري در كار باشد ميتواند تعداد كلمات قابل قرائت در 45 دقيقه را محاسبه كند و حداكثر يك و نيم برابر حجم آن پرونده كلاسه شدهاي در اختيار ايشان قرار دهد. چنين چيزي در كار نبود. رييس جمهور، يك قلم و كاغذ هم همراه نبرده بود كه شايد لازم باشد يادداشتي از حرف طرف بردارد. فقط لبخند مي زد.
يك اشتباه بزرگ ديگر تيم فرضي احمدينژاد اين بود كه شايد از روي خودبزرگبيني نفهميدند كه نبايد خاتمي را كنار بقيه بگذارند و بزنند. خاتمي هر تصوري كه از او داشته باشيم و هر قضاوتي، در ايم مملكت براي بسياري محبوب است و حتي مردم عوام هم نميپذيرند كه در دوره او خفقان بيشتر و فساد بيشتري نسبت به دوره احمدينژاد بوده است.
من فكر ميكنم اينها چيزهايي است كه ميتواند در نظر اكثريتي از مردم برد موسوي را در مناظره تداعي كند. موسوي به خيلي از سوالها جواب نداد، و به نظر من نبايد هم جواب ميداد، اما يك جمله كليدي گفت كه اين هم باز با روان شناسي ايراني ميخواند "شما اگر چيزي از خود من داشتي رو ميكردي، اين كه از ديگران ميگويي، معلوم است از من نداري."
احمدينژاد حتا در افشاگري هم كاملاً پيروز نبود؛ در مقابل ضد حمله مشايي كاملاً سكوت كرد، جوابش براي محصولي عذر بدتر از گناه بود (يكجوري گفت اين هم از همانهايي است كه در دوره هاشمي و خاتمي پولدار شدهاند)، و در جواب به مسئله كردان گفت كه همه مديران جمهوري اسلامي از اين مدركها دارند (به به!) در حالي كه خودش ميخواست قضيه رهنورد را هم مطرح كند.
باز تاكيد مي كنم كه از همه اينها گذشته، اصليترين مشكل اين بود كه احمدينژاد 4 سال در گفتن اين حرفها تاخير داشت.
پنج - اما اتفاق ديشب، مهمتر از اين بود كه چه كسي برنده شود. احمدينژاد با ترسيم سناريوي هاشمي پشت هر سه نفر، قرار است در مناظره با دو نفر بعدتي چه كار كند؟ قرار است دوبار ديگر قصه فساد رييس مجلس خبرگان و احياناً رييس بازرسي رهبري را و احتمالاً بسياري ديگر را بشنويم؟
بعد مردم چه خواهند گفت؟ اين قهرمان مبارزه با فساد كه به يكباره لب گشوده خودش به چه دلگرم است؟
بعدش چه ميشود؟ فرض كنيم آقاي احمدينژاد با اين تاكتيك و ساير امدادها پيروز شود. بعد آيا نبايد رييس مجلس خبرگان و خاندانش و رييس بازرسي بيت و پسرش محاكمه شوند؟ بالاخره اگر فسادي هست نبايد پيگيري شود؟
يا اگر حرفهاي رييس جمهور درست نيست مثلاً نبايد كسي كاري كند؟ به هر حال به نظر نميآيد مسئله در هر يك از دو شقش "به خير" بگذرد. و سواي اين كه مردم چه بگويند، اين مهم است كه احمدينژاد با چه پيش بيني و چه پشتوانه اي در مقابل اين اجماع از سران نظام قرار ميگيرد. نمونه هاي تاريخي كه تداعي ميشوند كم نيستند، اما بهتر است از خيرشان بگذريم.
نگراني من در حال حاضر از موج خشونتهايي است كه شروع شده. به نظر من بخشي از اين كه موسي بحث را تندتر از اان كه گذشت نكرد، به ملاحظه همين اتفاقات بود.
شش - هر اتفاقي كه بيفتد، به نظر ميآيد كه از ديشب وارد مرحله جديدي از تاريخ جمهوري جمهوري اسلامي شدهايم.
پينوشت ناموسي/غير ناموسي: برادر و خواهر مسلمان و غير مسلمان. يك وقت سوء تفاهم نشود؛ بنده با ناموس و اين قبيل مفاهيم عاليه متاسفانه نسبتي ندارم و فهمم زياد به اين چيزها نميرسد. منظورم از آنچه در اينجا نوشتهام، اين بوده كه آقاي احمدينژاد در اين زمينه با در نظر نگرفتن روانشناسي عمومي مرتكب خطا شدند.
به علاوه، مسئله فقط ناموس نيست؛ هر بينندهاي با ديدن عكس همسر رقيب در دست آقاي رييس جمهور، به اين فكر ميكرد كه وقتي رييس جمهور چنين ميكند، هر مقام ريز و درشت دولتي، ميتواند به پروندههاي مردم عادي و غير عادي دستدرازي كند و در جهت خواست خودش پرونده رو كند: در ممالك غير متمدن (مثل بعضي كشورهاي غربي و البته شرقي) به اين كار ميگويند سوء استفاده از قدرت. ما البته نميگوييم.
۲۳ نظر:
فکر نمیکنم چندان به نفع موسوی شده باشد. به نظرم احمدینژاد آنهایی را به وجد آورد که میخواستند بشنوند همه «اینها» دزد اند و سعی میکند از این طریق خودش را مخالف جا بزند. شاید هم از این راه بتواند رای جمع کند. فکر میکنم احمدینژاد تنها وقتی قضیه رفسنجانی را مطرح کرد توانست یک شوک وارد کند. به نظر شما این مظلوم جلوه دادن و ژست مخالف گرفتن باعث اقبال عمومی بیشتر به او نمیشود؟ فکر نمی کنم بدون پشتیبانی این حرفها را علیه سران بزند.
من جمع بنديم همچنان اينه كه در كل به نفع موسوي بود. به طور مشخص، احمدي نژاد موفق نشد موسوي رو توي "اينها"يي كه دزد هستند بگنجاند. دليلش هم نوع بحث كردنش بود. وگرنه از قضا چون وقت محدود بود، احمدي نژاد ميتوانست با يك استراتژي بهتر اين را القا كند. احمدي نژاد فقط شوكهاي بزرگي در مورد هاشمي و ناطق وارد كرد كه به نظر من تاريخ ساز خواهند بود. اما اگر مسئله راي آوري مناظره مطرح باشد، گمانم اين است كه سر جمع رايي كه آورد و از دست داد به ضررش تمام شد.
موسوي اينبار توانست طبقات فرهنگيتر را به نوعي نگه دارد، با مطرح كردن مسئله سانسور و غيره، ولي باز توانست از راي سنتي احمدي نژاد هم بردارد.
احمدي نژاد برگ شايد زياد داشت، اما خيلي بد بازي كرد. خيلي.
در مورد مويد بودن احمدي نژاد نظر من هم مانند شماست. و اين يعني وضع خطرناكي در پيش داريم.
فکر میکنم با وجود حمایت نهادهایی مثل صدا و سیما سپاه و بسیج مشخصه آقای احمدی نژاد پشت اش به کجا گرمه. ولی خب کسی هم به زبون نمیاره.
استدلال ات خوب بو.
البته اشکالات محمودا.ن. بیش ان است که در چند صحفه بگنجد
ولی مدام به خودم می گفتم این بابا یادش رفته که مردم 1400 سال گفته اند یا حسین مظلوم- امام حسین جنگجو ترین فرد شیعه بود با توجه به روایات مورد قبول بین عامه ی ملت ایران - ولی مردم مظلوم ات را بر شجاعت اش ترجیح می دهند.دلایل تاریخی راوانشناسی دارد لابد
من مطلقنن مذهبی نیستم
به محمد علي:
آقا پازل خيلي پيچيده است. يعني من هيچ رقمه با كنشگرهاي رشنال نميتونم حلش كنم. هيچ جور. يعني مسئله واقعا فقط به زبون نياوردن نيست؛ به همون كه به زبون نمياد فكر كن ببين چقدر تناقض از توش درمياد
به نظر میآید که آقای احمدینژاد همانطور که با یک «طرح پیچیدهٔ چند لایه» آمد، با یکچنین طرحی هم دارد میرود.
به نظرم اشتباه می کنید و احمدی نژاد پایگاه رای میرحسین تو طبقات تهیدست و متوسط پایین رو از دستش درآورد به نظرم یکی از نشونه هاش هم اینه که میرحسین این بحث معاونت حقوق بشر رو مطرح کرد اینقدر یکدفعه و دستپاچه برای اینکه پایگاه رایش رو یک مقدار جابجا کنه.به گمانم بحث در ایران در عمقش بحث جانشینیه.
والله من امروز در شهر بودمف حالا يك كم بيشتر بگردم تو اين چند روز شايد يك چيزي بنويسم.
مقصود اين كه كساني كه ميديدم كه در مورد "فساد ستيزي" و افشاگري احمدينژاد خوشحال شده بودند، عمدتاً آدمهاي متوسط به بالا بودند. كارگر و خصوصاً كارگر مهاجر هم ديدم كه از احمدينژاد حمايت ميكرد؛ اما استدلالش اين بود كه در شهرش كارخانه ساخته بود.
بايد بر مبناي مشاهده بيشتري بتوانم حرف بزنم البته.
مخلصيم
سلام ،من یه ترس خیلی زیاد بعد این مناظره پیدا کردم ،اون اینکه به نظر میاد رقیب به همین راحتیها حاضر نیست سندلی رو واگذار کنه، و از همه مهمتر اینکه قدرت نظامی داره ،ترس از یه تخریب وحشتناک که دامن مردم رو بگیره ،جدا از درست یا غلط بودن حرف هاش،بازی کثیفی رو شروع کرده،امیدوارم که دعواهای اینها دامن مردم عادی رو نگیره که تاریخ داره تکرار میشه.من که خیلی ترسیدام
به مرجان:
سلام
ترس شايعي است، خصوصاً كه خشونت را آغاز هم كردهاند. منتظر بايد بود!
در هر حال وضع فرق كرده نسبت به قبل. در نظام، رييس جمهورش به رييس خبرگانش و آدم بيت رهبريش گفته مفسد اقتصادي؛ آن هم جلو 50 ميليون بيننده. اگر فكر نكنيم كل ماجرا در خواب خيال گذشته، بالاخره بايد يك اتفاقي بيفتد...
شعار "رای ما میر محسن کروبی نژاد" هولناک ترین چیزی بود که در این مدت شنیده ام
سلام
اگر وقت کردی پست من را هم در مورد مناظره بخوان:
http://bahmanhatefi.blogfa.com/post-106.aspx
به نظرم احمدی نژاد یک بازی برد-برد برای ادامه حضور خودش در سیاست ایران طراحی کرده. فکر کنید امسال هم اگر ببازد چهار سال دیگر بر می گردد با توپ پرتر! و آن موقع هم من و شما عصبانی از عملکرد مثلا موسوی اجازه می دهیم که او برگردد.
ظاهرا با این روند هم چاره ای نیست دوباره به زودی نوبتش می رسد
این وضع کم مثال ما در دنیا نگران کننده است. من قبلا فکر می کردم این موج اصطلاحا سینوسی میراشونده است ولی ظاهرا بالعکس است.
باید نگران روزی بود که بر اثر این موج ها جامعه بپاشد
نمیدانم، ولی فکر میکنم موضع اخیر احمدینژاد و مزیتی که به نظرم از حرفهایش علیه رفسنجانی میبرد اوضاع را خیلی خطرناک دارد میکند. وقتی هنوز واکنش چندانی از طرف «بزرگان» علیه حرفهای او راه نیافتاده و این تصمیم برای یکی کردن همه، از نخست وزیر سابق گرفته تا رئیسجمهوران اسبق، نشان میدهد که اراده هولناکی در میان است. تبلیغات احمدینژاد در مورد قضاوت درباره مناظره پیش از آن، مشخص میکند که او روی این حرفهایش حساب باز کرده. با وضع این چند روزه و تشنجات اخیر (که ظاهرا اهمیت موضعگیری را در این دوره مشخص میکند و زوری که برای حاکم ماندن زده میشود) به نظرم موضع سیاسی در برابر این انتخابات از جنس بد و بدتر نیست (چیزی که بدترین توجیهات برای مشارکت است)، مثلا نه از جنس دور دوم سال 84، این بار طرف (احتمالا) با پشتیبانی کلهگندهها میخواهد با این بهانه همه را بتاراند و کلاً همه چیز یکپارچه بشود. با نظرتان درباره استثنایی بودن مناظره موافقم. در این اوضاع فکر نمیکنید این انتخابات همانطور که برای احمدینژاد یک فرصت تاثیرگذار است برای مابقی و از جمله ما «شاید» یکی از آخرین فرصتها برای عرض وجود و مقاومت باشد؟ به نظرتان با توجه به این چند روز اخیر، فضایی واقعا سیاسی پیش نیامده (شاید بعد از 79بیسابقه باشد) که انتخاب ِازسرخوشی و نه چندان سیاسی بین بد و بدتر مختل شده باشد و با یک انتخاب سیاسیتر و به واقع تاثیرگذار مواجه باشیم؟
(در مورد اخلاقی بودن انتقاد در صورت عدم حضور رفسنجانی هم به نظرم باز همان مبحث اخلاق و سیاست باید مطرح شود. در حال حاضر چنین اخلاقی، باید مابعد سیاست و در درجه چندم قرار گیرد)
به الهيار:
در مورد اين كه شايد براي ديگران هم فرصتي باشد كاملاً مخالفم.
جداً فكر ميكنم كه دوستان و رفقا بايد مراقب باشند زير دست و پا نمانند. فعالان انتخاباتي براي نامزدهاي موجود البته بايد نهايت استفاده را از فضاي موجود ببرند. اما من ظرفيت بيشتري در اين فضا نميبينم. نه اين كه مطلقاً نيست، اما قابل محاسبه نيست.
فضاي ايدئولوژيك اين انتخابات، ظرفيت عرض اندام براي نيروي پيشرو را باز نكرده. الان اگر امكاني باشد، بيشتر مخاطره است تا فرصت. من صبوري و مشاهده را بيشتر قابل توصيه ميدانم تا آكسيونهاي شتابزده. فعاليت در اين فضا به همين چارچوب تبليغ انتخاباتي كردن/نكردن بايد محدود بماند.
با این مناظره اوضاع به نظر وخیم میاد.شایدم نه!رفتارسران مملکت فردای همون روز این ذهنیت رو ایجاد میکنه که این یه بازی از پیش تعیین شده بوده. فقط اینو میتونم بگم که این قضایا اینطور که مردم رو ترسونده برای سیاستمداران چندان بزرگ جلوه نمی کنه!
تصور ميشود اگر مهمتر از مناظره نباشد کمتر از آن نباشد آنچه که در مراسم سالگرد و با حضور همه از رهبري شنيده نشد. اينکه رهبري حرکت احمدي نژاد را رد نکرد. اين يعني اينکه شکاف عميقي در نظام سياسي ايجاد شده است يا نمايان گشته است.
http://tamishe.persianblog.ir/post/558/
ولی اون چه که واضحه اینه:عوام و مردم احساساتی و اغلب قشر پایین احمدی نپاد رو ستایش می کنند. و روشنفکران موسوی رو.
به نظرم هر دو اشتباهات زیادی داشتن تو این مناظره و تا حدی به میر حسین حق میدم چرا که غافلگیر شود مث همه ما!
اما گمان نمیکنم این برنامه تونسته باشه ارا رو به نفع هیچکدوم تغیر بده
به سیما:
من تردید دارم که طبقات بالا و پایین به این نحو تفکیک یافته پشت کسی باشند
باورم نمیشود که مردم درطول این چهار سال خفقان آزادی و سیاسی اینقدر آگاه تر شده اند. این بار مردم با علم بیشتری پای صندوق میروند.این بار بهتر از هر بار میدانند که چه میخواهند و چه نمیخواهند.
حالا بیش از هرزمان دیگری احساس میکنم انتخابات به دور دوم کشیده میشود.
صرف نظر از نتیجه ی انتخابات برنده مردم هستند.
هنوزیک چیز را نمی فهمم و آن اینکه چرا بعد از این همه سال میرحسین به میدان آمده است؟
شاید برنامه ی حساب شده ای باشد برای رفتن احمدی نژاد!!!
از دید مردم عادی که با آنها سر و کار دارم،برنده این مناطره میرحسین است.من هم همین طور فکر میکنم.
در میان تمام سؤالها بدون جواب این سؤال برایم مهمتر است:
ما چه هزینهء دیگری باید بپردازیم؟
شما میدانید؟
ولی متاسفانه جامعه ی ما تو موقعیت و شرایطی نیست که بشه یه تغییر اساسی ایجاد کرد.البته زمانش میرسه اماالان نه.واقعا آدم چقدر باید بی حیا باشه که با این سابقه ی روشن! ....
واقعا نمی دونم چی بگم. فقط دیگه تعجب نمی کنم که چه جوری عکس ناموس مردمو نشون داد. کار کوچیکیه براش.
ارسال یک نظر