۲۵ شهریور ۱۳۸۸

ما فلسطينيان

يك - در اين نوشته با اين كه "بايد" به راهپيمايي روز قدس رفت يا نه كاري ندارم؛ دعوت‌ها را خوانده‌ايم و تهديدها را نيز. چيزي كه فكرم را مشغول كرده اين است كه چقدر مهم و معني‌دار خواهد بود اگر از اين راهپيمايي امسال پيغام حمايت "مردمي" از فلسطينيان به گوش برسد؟

در طول چند دهه اخير، مسئله حمايت ايرانيان از مردم فلسطين به كلي در سياست خارجي دولت جمهوري اسلامي حل شده است. از سوي ديگر، تبليغات، افسانه‌ها، و واقعيت‌هاي موجود در مورد چنين "حمايتي" در جامعه واكنش‌هايي را برانگيخته. واكنش‌هايي كه مستقل از اين كه درست باشند يا نه كاملاً قابل فهم هستند.

در اين‌ سال‌ها بسيار مي‌شنويم كه مردم فقر عريان و انواع تضييقات اجتماعي در جامعه ايران را در كنار كمك‌هاي فرضي به لبنان و فلسطين مي‌نشانند و مي‌پرسند كه چرا وقتي خود "گرسنه داريم به ديگري مي‌دهيم؟" چنين قضاوتي مي‌تواند به يك تعبير درست باشد و از يك طرف ديگر غلط و مضر. اين پرسش به درستي از دولت مي‌پرسد كه با وظيفه رسيدگي به مردم خود چه كرده است؟ چرا گرسنگي نزديك را نمي‌بيند يا مي‌بيند و مي‌گذرد، اما در دور دست آن را رصد مي‌كند؟ سويه خطرناك چنين رويكردي هم البته فراموش كردن اين است كه چيزي كه بايد در همه جا از بين برود گرسنگي و استضعاف است و گرسنگي و استضعاف در همه جا به يك اندازه غير انساني است و اگر در جايي "غير" از اينجا وقوع يابد هم قابل گذشت نيست.

دو - وقتي مردم در پي عزمي براي تحول زندگي و دنياي‌شان سياسي مي‌شوند، وقتي افكار سياسي هميشه‌شان را به عرصه عمومي مي‌آورند و با هم محك مي‌زنند، وقتي همين افكار را مقدمه كنش‌هاي سياسي مي‌كنند و نتيجه كنش‌ها را مي‌آزمايند، در چنين وضعيتي پيوستگي سياست نهادهاي قدرت را در عرصه‌هاي ظاهرا ناپيوسته بيش‌تر تجربه مي‌كنند.

همان‌طور كه در غرب جنبش‌هاي ضد جنگ مدام رفتار حاكمان غربي با عربستان سعودي را به رخ حاكمان مدعي حقوق بشر مي‌كشند، در كشورهاي ديگر هم مردم مي‌فهمند كه چرا مسلمانان اويغور زياد براي حاكمان مدعي حمايت از همه مسلمانان جهان مهم نيستند.

وقتي حمايت از حقوق بشر، يا همه ديگراني كه قرار است به خاطر اشتراك در بشريت، دين، زبان، يا قوميت و ... مورد حمايت قرار گيرند جزئي از سياست خارجي منحصر در دست دولت‌ها ‌شود، موضوع معامله و مجادله "منافع" دولت‌ها قرار مي‌گيرد و مي‌تواند به راحتي از مفهوم خود تهي شود. مثال‌هاي برخورد دوگانه در سياست حقوق بشري غرب معمولا آن‌قدر مشهور هستند كه نياز به بازگويي نداشته باشند، اما رويكردهاي كشورهاي اسلامي در حمايت از "مسلمانان جهان" كه با افتخار مي‌گويند حقوق بشر جهان شمول را باور ندارند و براي خودشان معيارهاي برتري دارند، عبرت آموز و قابل اشاره‌تر است.

محض يادآوري نمونه‌اي غير از اويغورها كه همه مي‌دانند دلايل بي التفاتي به آنان چيست، خوب است به وضع اقليت چند صد هزار نفري مسلمان روهينگيا در برمه (ميانمار) توجه كنيم كه 20 سال است كه هدف بدترين تضييقات از طرف دولت نظامي اين كشور قرار دارند و در آوارگي زندگي مي‌كنند و مليت‌شان هم انكار مي‌شود. مسلماً دستگاه ديپلماتيك كشورهاي اسلامي در شرق آسيا از وضع اين مردم آگاه است و مي‌دانند كه در همين سال جاري ميلادي هم اين مردم در وضعي اضطراري بوده‌اند، اما در عمل رغبتي ندارند كه اسمي از اين "مسلمانان" به ميان آورند(اين‌جاست كه اين همه تاكيد بر اهميت مسئله فلسطين معناي ديگري مي‌يابد).

سه - تا زماني كه سياست حمايت از حقوق بشري و حمايت از "مظلومان" جزئي از "سياست مردم" نشود، تا زماني كه گروه‌هاي مردمي خارج از چارچوب منافع دولت‌هايشان حقوق بشر در ديگر نقاط را جدي نگيرند، اين موضوع همچون ابزاري در دست دولت‌ها باقي خواهد ماند. ابزاري كه نه تنها مي‌تواند "حمايت" را از محتواي انساني‌اش خالي كند، بلكه مي‌تواند در دست نخبگان قدرت به ابزاري عليه ملت خود تبديل شود. شايد هيچ كس اين را به خوبي فعالان ضد جنگ غربي در سال‌هاي اخير لمس نكرد كه چگونه ادعاي دفاع از حقوق بشر در عراق به عنوان جزئي از سياست خارجي، در خارج و داخل به ضد خود استحاله شد.

راه برخورد با سياست استحاله شده "دفاع از ديگران" كنار گذاشتن آن به نفع خواسته‌هاي ديگر نيست. راه درست، برگرداندن محتواي واقعي‌اش به آن است. تنها از اين راه است كه مي‌توان جلو سوء استفاده از چنين سياست‌هايي را همن گرفت. سياست دفاع از "ديگران" وقتي مي‌تواند بي‌تبعيض و به نحوي صادقانه در مورد همه به كار رود كه اساساً مبتني بر نفي ظلم در هر كجا كه باشد و دفاع از مظلوم، هر كس كه باشد، قرار گيرد؛ يعني اساساً سياست دفاع از "ديگران" نباشد، سياست دفاع از كليت انساني باشد.

با اين نگاه، مي فهميم كه چرا تلاش براي جا انداختن دولت اسراييل به عنوان "دولت قوم يهود" خطرناك و مضر است. مي‌فهميم كه وجود يك چنين بنيادگرايي كه بر برگزيده دانستن قوميت و مذهب يهود مبتني است چطور نه تنها فلسطينيان را در موقعيت فرودست قرار مي‌دهد، كه به برانگيخته ماندن آتش بنيادگرايي‌هاي ديگر هم دامن مي‌زند.

وقتي مسئله نفي ظلم و تبعيض بر مبنايي عاري از تعلقات قومي، مذهبي، زباني قرار بگيرد آن وقت مي‌تواند به اين‌جا و اكنون ما هم پيوند بخورد. مشترك دانستن بشريت و حقوق بشر، به ما امكان مي‌دهد كه ظلم را در غزه، در برمه يا در تهران، به يكسان ظلم ببينيم؛ كه گرسنگي را به يكسان گرسنگي ببينيم. و به اين كه براي همه غزه‌اي‌ها و برمه‌اي‌ها و ايراني‌ها به يكسان حق عامليت سياسي قايل باشيم. و با اين نگاه پيدا مي‌شود كه خودما چقدر "فلسطيني" هستيم و چقدر به دفاع از فلسطينيان محتاجيم و مي‌فهميم آن هم در اين دنيايي جز خود ما فلسطينيان كس ديگري نيست كه از حق‌مان دفاع كند.

ما البته به شيوه خودمان از اين حق دفاع مي‌كنيم. به شيوه كسي كه خواهان زندگي بهتر است و حق همه كسان ديگر چون خود را براي تصميم‌گيري در مورد زندگي سياسي‌اش مي‌شناسد. ما فلسطينيان زندگي با شرافت و در صلح مي‌خواهيم و جهاني انساني‌تر.

بخوانيد: امروزما همه فلسطینی هستیم

۷ نظر:

مانی ب گفت...

سلام
این یکی از بهترین نوشته هایی است که از شما خوانده ام.

علي معظمي گفت...

سلام
شما لطف داريد

محسن گفت...

عالی.

mehdi گفت...

موافقم. به علاوه وقتی ما به نوکیا و سفیر سوئد و هر کشوری که به دنبال منافع خودشه بدوبیراه میگیم، چه تافته جدا بافته ای هستیم که شعار "نه غزه، نه لبنان..." میدیم؟

علي معظمي گفت...

به me!
ببخشيد كه اصل نظرت را منتشر نمي‌كنم و با حذف چند كلمه اينجا ميگذارمش. سر جمله آخر _مصداق دفاع از حقوق بشر) هم حرف دارم.
كامنت شما با جذف چند عبارت:

ُسلام. در مورد یک باید بگم، من چندان قبول ندارم که دولت ایران برای مظلومین لبنان و فلسطین پول خرج می کنه، بلکه برای حزب ا... [...] خرج تسلیحات می ده و این افسانه نیست چون مسئولان هم بارها با افتخار ازش حرف زدن. و ضمنا اینکه حمایت مردم ایران از فلسطین با حمایت از دولت ایران یکی می شه. و این دقیقا چیزیه که مردم نمی خوان. به خاطر همینه که شعار نه غزه نه فلسطین رو می دن. ما فقط نمی خوایم پولی که حق ماست به اونها داده بشه، اون هم بدون رضایت و اجازه ی ما. بنابراین این مخالفت با زنها و بچه هایی نیست که کشته می شن. بلکه با گروه های [...] اونجا و دولت های حامی اونهاست. ما با تسلیحات دادن ایران به اونجا مخالفیم. بنابراین فلسطین لااقل توی ایران جزو مصادیق دفاع از حقوق بشر محسوب نمی شه. چه دولتی باشه چه مردمی.

ar گفت...

محض خنده:
http://www.irna.ir/View/FullStory/Photo/?NewsId=687519

علي معظمي گفت...

به ar
خجالت نمي‌كشند؟ نه خوب نمي‌كشند