۷ اردیبهشت ۱۳۸۸

به خصوصي‌سازي بي‌تفاوت نباشيم

من قصد دارم بعد از اين تا حد امكان در مورد روند خصوصي‌سازي در ايران بنويسم. به نظر من اتفاقي كه دارد مي‌افتد، يكي از مهم‌ترين اتفاقاتِ تاريخِ اقتصاد سياسي در ايران است. روندي كه از چند سال پيش براي خصوصي‌سازي شروع شده، تا همين امروز زندگي بسياري را، به ويژه زندگي بسياري از كارگران را، متاثر كرده و بعد از اين هم بسته به جهتي كه بگيرد، تاثيراتش دامنه‌دار خواهد بود.

اين تغيير اقتصادي سياسي در بي‌خبري عمومي نسبت به عواقب آن رخ مي‌دهد. فضاي اطلاع رساني در مورد خصوصي‌سازي بسيار غير شفاف است. از طرف ديگر فضاي بحث هم تقريباً وجود ندارد.

وضعيت كنوني اين بحث در ايران وضعيت غريبي است. ما يك شبه اپوزيسيون داخلي داريم كه به اسم اصلاحات و "مردم‌سالاري" خواهان خصوصي‌سازي و آزادسازي اقتصادي هر چه بيش‌تر است؛ از طرف ديگر، يك پوزيسيون داريم كه آن‌هم باز طرفدار خصوصي‌سازي و آزادسازي اقتصادي است، و در حال حاضر عهده‌دار انجام آن.

عده‌اي روشنفكر "منتقد" هم داريم، مانند آقاي غني‌نژاد و دوستان، كه تقريباً همه ليبرال‌هاي زنده ديگر نقاط دنيا از نظر ايدئولوژيك ازشان جا مي‌مانند. اين‌ها هم كه نياز به گفتن نيست؛ نه تنها طرفدار خصوصي‌سازي در ايران هستند، بلكه بعضي وقت‌ها اين‌طور از حرف‌هاي‌شان برمي‌آيد كه گويا به نظارت بيش‌تر دولت‌هاي غربي بر اقتصادِ به تلاطم افتاده‌شان هم اعتراض دارند؛ نظارتي كه عملاً براي حفظ سرمايه‌داران است.

با توجه به اين وضع غالب، فكر مي‌كنم كساني كه به خطر خصوصي‌سازي واقف‌اند، و آن را احساس مي‌كنند خوب است بيش‌تر به اين مسئله حساسيت نشان دهند. كساني كه استدلال‌هاي مستند و نمونه‌هاي تاريخي را مي‌شناسند خوب است آن را براي ما بازگو كنند. و از اين مهم‌تر كساني كه تجربه‌هاي ملموس از روندي جاري دارند، بايد آن را با بقيه در ميان بگذارند.

به نظر مي‌آيد حتي اخبار مربوط به وضعيتي كه به زندگي اقتصادي جمعي همه ما مربوط است، به نوعي در حاشيه مي‌ماند؛ بازگويي همين اخبار هم مي‌تواند به فضاي گفت و گو در مورد اين مسئله دامن بزند.
از اين گذشته دوستاني كه در خارج از ايران زندگي مي‌كنند و نمونه‌هاي ديگري را زندگي كرده‌اند و در جريان بحث‌هاي روز هستند هم مي‌توانند كمك كنند تا وضعيت را بهتر بفهميم.

سعي مي‌كنم در مورد اين مسئله بيش‌تر بنويسم.

۲ نظر:

روزبه گفت...

سلام علي جان. در اينكه توي ايران هميشه شيپور رو از تهش ميزنن و خصوصي سازي رو از بهداشت و آموزش و پرورش و تامين اجتماعي شروع كردن كه هيچ بحثي نيست.
اما در مورد كليت خصوصي سازي، به نظر تو در سيري بلندمدت و تاريخي، چه راه ديگه اي براي ايجاد قدرتي مستقل از حكومت وجود داره؟ اينكه خصوصي سازي فعلا موجود اصلا خصوصي سازي هست يا نه و يا اينكه به اسم خصوصي سازي صنايع به سپاه واگذار ميشه، بحث ديگه ايه. اما معتقد نيستي كه تا وقتي همه اقتصاد دست دولتي هست كه متكي به درآمد نفته، «هيچ وقت» امكان ايفاي حداقل حقوق مردم هم وجود نداره؟ من فكر مي كنم در درازمدت و با مستقر شدن بخش خصوصي متكي بر سرمايه، چون سرمايه رابطه وحدت و تضاد با كار داره، ميشه امتيازاتي از بخش خصوصي گرفت. اما از دولت متكي به نفت -كه هيچ وابستگي به كار نداره- هيچ امتيازي نميشه گرفت.

علي معظمي گفت...

ممنون از توجهت
من از قضا دقيقا سر همين استدلالت حرف دارم. سعي مي‌كنم نه خيلي دير درباره‌اش بنويسم