نامه گروهی از فعالان سیاسی و اجتماعی، دانشگاهیان، نویسندگان و روزنامهنگاران
در محكومیت برخوردهای اخیر با مهاجران افغان
از نیمه سال گذشته خورشیدی كه سیاستهای اعلام شده دولت ایران برای اخراج كارگران و مهاجران افغانی مقیم ایران به اجرا گذاشته شد، روز به روز گزارشهای تاسفآورتری در اینباره به گوش میرسد. بهویژه آنچه بسیار مایه نگرانی شده است، گزارشهایی است كه اخیراً از بهكارگیری قوه قهریه و اعمال خشونت پلیس در برخورد با كارگران و مهاجران افغان منتشر میشود. بر این اساس ما امضا كنندگان این نامه یادآوری نكات زیر را به طراحان و مجریان این سیاستها لازم میدانیم:
1. اخراج مهاجران افغان در شرایطی كه هنوز كشورشان دستخوش ناآرامیهای پیامد جنگهای اخیر است، و در شرایطی كه هنوز معیارهای حداقلی زندگی و امنیت در بسیاری از مناطق این كشور متزلزل و دور از دسترس است، سیاستی غیر انسانی و ناپذیرفتنی است.
2. توجیه چنین سیاستی با توسل به این استدلال كه «نیروی كار افغان فرصت اشتغال بیكاران ایرانی را گرفتهاند»، به اندازه خود این سیاست غیر قابل قبول است. نه تنها شواهدی چون لایهبندی طبقاتی و تحصیلی بیكاران ایرانی در مقایسه با نوع مشاغلی كه مهاجران در آن مشغول بهكار هستند، و نیز شواهدی كه از سیاستهای كلانتر اقتصادی برمیآید، نشان از سستی اصل این استدلال دارد، بلكه باید گفت حتی در صورت صحت چنین استدلالی، راه حل در پیش گرفته شده باز هم غیر انسانی و محكوم است. به علاوه، در شرایطی كه دولت اجازه تحقق سادهترین خواستهای نیروی كار داخلی همچون شمول فراگیر قانون كار و بیمههای تامینی، و حق داشتن سندیكاهای مستقل كارگری را برای تامین امنیت كار و جلوگیری از بیكاری نمیدهد، توسل به استدلالهایی از آن دست كه در بالا آمد بیشتر پرسش برانگیز است.
3. اجرای سیاست اخراج مهاجران افغان با اعمال محدودیتهای اجتماعی گستردهای بر ایشان همراه بوده است. از جمله این محدودیتها میتوان به محرومیت غیر انسانی اعمال شده بر كودكان افغان برای تحصیل در ایران اشاره كرد كه مدتهاست به انحاء گوناگون پیگیری میشود. همچنین گزارشهای تاسفآوری درباره محدودیت ارائه خدمات درمانی به مهاجران نیز وجود دارد (و اینها همه سوای محدودیتهایی مانند عدم امكان برخورداری از هرگونه بیمه كاری و درمانی است كه مهاجران افغان از آغاز مهاجرتشان در دهههای گذشته با آن روبهرو بودهاند). ما قویاً بهكارگیری چنین ابزارهایی را در اجرای هر نوع سیاستی درباره مهاجران محكوم میدانیم.
4. از زمان اعلام سیاستهای یاد شده متاسفانه رسانههای وابسته به دولت به پراكندن نوعی از ادبیات نفرت علیه مهاجران پرداختهاند كه عمدتاً متضمن استدلالی است كه در بند 2 به آن اشاره شد. گویندگان این گفتارها اغلب با اشارههایی ناسزاگونه افغانها را عامل جرم و جنایت در ایران میدانند؛ یا با سوگیریهایی دور از ادب به نرخ بالای زاد ولد در میان آنها اشاره میكنند؛ یا به اشارههای تاریخی مغشوشی درباره دوران سقوط سلسله صفویان میپردازند و میخواهند از این راه تاریخی مجعول از دشمنی میان افغانها و ایرانیها بسازند. توسل به چنین ادبیات مشمئز كنندهای نه تنها بسیار غیر انسانی، مذموم و محكوم است، بلكه مایه شگفتی است كه چگونه برای رسیدن به اهدافی مقطعی و نامعلوم عدهای اجازه مییابند به تبلیغ چنین گفتارهای خطرناكی بپردازند. ما ضمن محكومیت چنین تبلیغاتی كه متضمن نفی اصل برابری انسانهاست، نسبت به عواقب پیامدهای احتمالی وخیم آنها بر روابط میان دو ملت ایران و افغانستان نیز هشدار میدهیم.
با توجه به همه موارد بالا، ما امضاكنندگان این نامه خواهان توقف طرح اخراج مهاجران افغان و رفع محدودیتها و محرومیتهایی هستیم كه در راستای اجرای این طرح اعمال میشوند. ما به مجریان و طراحان سیاستهای مورد بحث هشدار میدهیم كه اعمال آنان میتواند سوای همه سویههای غیر انسانی و غیر اخلاقیاش، پیامدهای جبرانناپذیری بر روابط ما با همسایگان افغانمان داشته باشد. ما خواهان رفتاری برابر و انسانی با مهاجران هستیم و بهترین سیاست را در مورد آنها سیاستی میدانیم كه برپایه اصول برابری همه انسانها و ملاحظه حسن همجواری با ملت افغانستان طرح شده باشد.
*بيش از دويست نفر اين نامه را امضا كردهاند
متن و امضاها را ميتوانيد در اين سايتها ببينيد
ايران امروز، زنستان، كانون زنان ايران
در محكومیت برخوردهای اخیر با مهاجران افغان
از نیمه سال گذشته خورشیدی كه سیاستهای اعلام شده دولت ایران برای اخراج كارگران و مهاجران افغانی مقیم ایران به اجرا گذاشته شد، روز به روز گزارشهای تاسفآورتری در اینباره به گوش میرسد. بهویژه آنچه بسیار مایه نگرانی شده است، گزارشهایی است كه اخیراً از بهكارگیری قوه قهریه و اعمال خشونت پلیس در برخورد با كارگران و مهاجران افغان منتشر میشود. بر این اساس ما امضا كنندگان این نامه یادآوری نكات زیر را به طراحان و مجریان این سیاستها لازم میدانیم:
1. اخراج مهاجران افغان در شرایطی كه هنوز كشورشان دستخوش ناآرامیهای پیامد جنگهای اخیر است، و در شرایطی كه هنوز معیارهای حداقلی زندگی و امنیت در بسیاری از مناطق این كشور متزلزل و دور از دسترس است، سیاستی غیر انسانی و ناپذیرفتنی است.
2. توجیه چنین سیاستی با توسل به این استدلال كه «نیروی كار افغان فرصت اشتغال بیكاران ایرانی را گرفتهاند»، به اندازه خود این سیاست غیر قابل قبول است. نه تنها شواهدی چون لایهبندی طبقاتی و تحصیلی بیكاران ایرانی در مقایسه با نوع مشاغلی كه مهاجران در آن مشغول بهكار هستند، و نیز شواهدی كه از سیاستهای كلانتر اقتصادی برمیآید، نشان از سستی اصل این استدلال دارد، بلكه باید گفت حتی در صورت صحت چنین استدلالی، راه حل در پیش گرفته شده باز هم غیر انسانی و محكوم است. به علاوه، در شرایطی كه دولت اجازه تحقق سادهترین خواستهای نیروی كار داخلی همچون شمول فراگیر قانون كار و بیمههای تامینی، و حق داشتن سندیكاهای مستقل كارگری را برای تامین امنیت كار و جلوگیری از بیكاری نمیدهد، توسل به استدلالهایی از آن دست كه در بالا آمد بیشتر پرسش برانگیز است.
3. اجرای سیاست اخراج مهاجران افغان با اعمال محدودیتهای اجتماعی گستردهای بر ایشان همراه بوده است. از جمله این محدودیتها میتوان به محرومیت غیر انسانی اعمال شده بر كودكان افغان برای تحصیل در ایران اشاره كرد كه مدتهاست به انحاء گوناگون پیگیری میشود. همچنین گزارشهای تاسفآوری درباره محدودیت ارائه خدمات درمانی به مهاجران نیز وجود دارد (و اینها همه سوای محدودیتهایی مانند عدم امكان برخورداری از هرگونه بیمه كاری و درمانی است كه مهاجران افغان از آغاز مهاجرتشان در دهههای گذشته با آن روبهرو بودهاند). ما قویاً بهكارگیری چنین ابزارهایی را در اجرای هر نوع سیاستی درباره مهاجران محكوم میدانیم.
4. از زمان اعلام سیاستهای یاد شده متاسفانه رسانههای وابسته به دولت به پراكندن نوعی از ادبیات نفرت علیه مهاجران پرداختهاند كه عمدتاً متضمن استدلالی است كه در بند 2 به آن اشاره شد. گویندگان این گفتارها اغلب با اشارههایی ناسزاگونه افغانها را عامل جرم و جنایت در ایران میدانند؛ یا با سوگیریهایی دور از ادب به نرخ بالای زاد ولد در میان آنها اشاره میكنند؛ یا به اشارههای تاریخی مغشوشی درباره دوران سقوط سلسله صفویان میپردازند و میخواهند از این راه تاریخی مجعول از دشمنی میان افغانها و ایرانیها بسازند. توسل به چنین ادبیات مشمئز كنندهای نه تنها بسیار غیر انسانی، مذموم و محكوم است، بلكه مایه شگفتی است كه چگونه برای رسیدن به اهدافی مقطعی و نامعلوم عدهای اجازه مییابند به تبلیغ چنین گفتارهای خطرناكی بپردازند. ما ضمن محكومیت چنین تبلیغاتی كه متضمن نفی اصل برابری انسانهاست، نسبت به عواقب پیامدهای احتمالی وخیم آنها بر روابط میان دو ملت ایران و افغانستان نیز هشدار میدهیم.
با توجه به همه موارد بالا، ما امضاكنندگان این نامه خواهان توقف طرح اخراج مهاجران افغان و رفع محدودیتها و محرومیتهایی هستیم كه در راستای اجرای این طرح اعمال میشوند. ما به مجریان و طراحان سیاستهای مورد بحث هشدار میدهیم كه اعمال آنان میتواند سوای همه سویههای غیر انسانی و غیر اخلاقیاش، پیامدهای جبرانناپذیری بر روابط ما با همسایگان افغانمان داشته باشد. ما خواهان رفتاری برابر و انسانی با مهاجران هستیم و بهترین سیاست را در مورد آنها سیاستی میدانیم كه برپایه اصول برابری همه انسانها و ملاحظه حسن همجواری با ملت افغانستان طرح شده باشد.
*بيش از دويست نفر اين نامه را امضا كردهاند
متن و امضاها را ميتوانيد در اين سايتها ببينيد
ايران امروز، زنستان، كانون زنان ايران
۴ نظر:
سلام علی جان
امیدوارم احوالاتت خوب باشد
کامنت های پست قبلی را بخوان
قربانت
جلال حبیبی
جلال عزيز
ممنون از توجهت
از نظراتت استقبال ميكنم
اگر دوست داشته باشي ميائاني هر چه را ميخواهي بنويسي و برايم بفرستي تا در يك پست مستقل بگذارم
آن وقت اگر حرفي داشته باشم، من هم خواهم گفت
قربانت
علي
علی جان ممنون
راستش خودم هم می خواستم همین طور پیشنهاد کنم!! اما گفتم فضولیه.
خوبه برات می فرستم. البته یه چند روزی سرم شلوغه.
قربانت
جلال
چه طور می شه این نامه رو امضا کرد
ارسال یک نظر