۲۱ اسفند ۱۳۸۵


روي اينترنت به دنبال جاسوس مي‌گردند، بلاگرهاي ساده و فعالان حقوق مدني را متهم به براندازي مي‌كنند. آدم‌هاشان كه تا ديروز دست‌كم سوادشان درباره اينترنت و از اين قبيل مورد ترديد نبود، صحه مي‌گذارند كه مثلاً «سايت شهرزاد نيوز» مي‌تواند تهديد امنيتي به‌حساب آيد... هر آسماني را به هر ريسماني مي‌بافند تا به صاحبان همين اندك صداهايي كه مانده است و حداقلي‌ترين حقوق را مي‌خواهند بگويند «خفه شويد، وگرنه دشمنيد». حاصل اين همه براي ما آزار است و آزار است آزار...و براي خودشان چه؟ هيچ؛ مقام بلند پايه نظامي سابق ربوده مي‌شود و كاري از دست‌شان نمي آيد و حتي ساندي تايمز گزارش مي‌دهد كه اين معاون سابق وزارت دفاع از 2003 براي غرب جاسوسي مي‌كرده. خب وقتي در وبلاگ و سايت خبري دنبال تهديد امنيتي مي‌گردند، طبعاً در وزارت دفاع پيدايش نمي‌كنند....(خبرهاي فارس را هم ببينيد؛ انصافاً بايد مراقب كجا مي‌بودند؟)

معلمان روزهاي متوالي است كه به اعتراض صداشان در برابر مجلسي كه بايد خانه خودشان باشد بلند است؛ سال‌هاست كه صداشان بلند است و از اصلاح‌طلب و محافظه‌كار هم چيزي جز تهديد و توهين نشنيده‌اند. معلماني كه بايد آموزگار اخلاق به دانش‌آموزان اين مملكت باشند، تحقير مي‌شوند چرا كه به تبعيض اعتراض مي‌كنند. آن‌ها مجبورند با حقيرانه‌ترين شرايط مالي سر كنند (با اين توجيه كه تعدادشان زياد است!) و طبعاً پي‌آمدهاي شرايط مادي آن‌ها وضع آموزش را هم در اين مملكت روز به روز خراب‌تر مي‌كند. و اين براي چه كسي اهميت دارد؟ براي چه كسي اهميت دارد كه بچه مدرسه‌اي‌ها چگونه تربيت شوند؟

آن وقت آقايان براي تكميل نيروگاه بوشهر كه يكي از عقب افتاده‌ترين و پرخطرترين تكنولوژي‌ها را دارد سال‌هاي سال است كه هر پولي را روس‌ها طلب كرده‌اند حاضر شده‌اند بپردازند. نيروگاهي كه حتي در صورت راه‌اندازي، برقي در حد يكي از همين سدهاي معمولِ موجود توليد مي‌كند و حتي اگر ايران بتواند غني‌سازي كند، تا سه سال بيشتر نمي‌تواند از معدن ساغند برايش سوخت تهيه كند

در چنين شرايطي همين نيروهاي اندك باقيمانده كه خواهان ابتدايي‌ترين حقوق انساني‌شان هستند از يك‌طرف «اوباش» خوانده مي‌شوند، و از ‌طرف ديگر دوستان اصلاح‌طلب به آن‌ها مي‌گويند كه كاري نكنيد تا با شما برخورد كنند. با عرض معذرت فراوان، اين‌گونه استدلال كردن اين دوستان مرا به ياد استدلال محافظه‌كاراني مي‌اندازد كه وقتي در مقابل مسئله خشونت جنسي عليه زنان قرار مي‌گيرند، مي‌گويند مشكل از خود زنان است كه خشونت كننده را تحريك مي‌كنند

اين دوستان دچار يك اشتباه يا به‌تعبيري توهم بزرگ هستند. مسئله اين است كه هيچ تئوري متكي بر شواهدي در تحليل خشونتي كه از بالا اعمال مي‌شود ندارند و تا زماني كه تحليلي از اين خشونت نداشته باشند نمي‌توانند به كسي توصيه كنند كه چه بكند يا چه نكند كه خشونت بر‌انگيز نباشد؛ آن‌ها در نهايت در همين حد ترس هميشگي باقي خواهند ماند و تنها كنش اعتراضي‌شان همان دعوت به راي دادن در آستانه انتخاباتي كه در آن به بازي گرفته شده باشند باقي مي‌ماند؛ و اين يعني هيچ

دوستان بايد ابتدا روشن كنند كه معيار تند روي و كند روي چيست؟ آيا اين تند روي است كه جنبشي مدني بخواهد در چهارچوب همين حقوق حداقلي كه قانون اساسي حكومت حاضر هم بر آن‌ها صحه گذاشته كنش اعتراضي داشته باشد؟ آيا استفاده از حق آزادي تجمع كه در قانون اساسي آمده تند روي است؟ آيا بايد به هر قيد خارج از قانوني تن داد؟

دوستان بايد متوجه باشند كه سياست ايدئولوژيك تعيين هويت انسان‌ها (خودي و غير خودي؛ سكولار و ديني و...) هيچ مرزي (قانوني يا غير قانوني) را جز مرزهايي كه همين سياست مي‌نهد برنمي‌تابد. اين را هم بايد بدانند كه حتي اگر روزي دل‌شان خواست كه همه همت‌شان را براي «خودي» شدن جمع كنند، معلوم نيست موفق باشند و پذيرفته شوند. سياستي كه بر اين اساس عمل مي‌كند، مهم‌ترين، و به‌تعبير دقيق‌تر، تنها كاركردش حفظ «خود» است. و اين حفظ خود با چنان درجه‌اي از احتياط وسواس‌گون دنبال مي‌شود كه به هيچ كس جز «خود» هم براي تعيين مصداق خطر نمي‌تواند اتكا يا اطمينان كند؛ تكليف چنين ذهنيتي روشن است. با چنين غايتي، معيار تعيين «خودي» نيز تنها در دست «خود» باقي مي‌ماند. سياست با اين غايت و به اين معنا «خود‌بسنده» است؛ نكته تاسف‌آور فقط اين است كه اين خود‌بسندگي از يك‌طرف مرزهاي خودش را تا بي‌نهايتِ تصور خودش مي‌گسترد و از طرف ديگر، در همان ساحت تصور خودش جايي براي هيچ ديگري‌اي كه خودش را در او منحل نكند نمي‌بيند

دوستان بايد به ياد داشته باشند كه در اين ساحت از سياست، كوتاه آمدن از هر حقي، مي‌تواند به‌مثابه واگذاشتن آن باشد. حد كوتاه آمدن، به‌مثابه يك تاكتيك، از يك‌طرف صيانت ذات است و از طرف ديگر جستن راهي براي رسيدن به آرمان‌ها. برابري‌طلبي و آزادي‌خواهي آرمان‌هايي عميقاً اخلاقي‌اند. نمي‌توان به همين راحتي به افراد يا جنبش‌هايي كه آن‌ها را دنبال مي‌كنند توصيه‌اي كرد كه به‌مثابه كنار گذاشتن پي‌گيري آرمان است؛ اين سهم گرفتن از قدرت نيست كه بشود به حداقلي از آن راضي بود و اول اجازه يافتن به شركت در انتخابات و بعد هم گرفتن 4 كرسي از 15 كرسي را يك پيروزي بزرگ دانست – پيروزي كه با رسيدن به آن همه سر و صداي بسيار‌شان در‌مورد تقلب خوابيد

كساني كه برابري و آزادي مي‌خواهند، «علي‌الاصول» با خشونت مخالف‌اند چرا كه هم با آرمان‌‌ها‌شان، در حالت تحقق غايي‌ آن‌ها، منافات دارد و هم اين ‌كه ابزار و انحصار خشونت در دست ديگري است. اما نمي‌توان به‌محض اين‌كه به‌راهي رفتند كه خشونت عليه‌شان برانگيخته شد آن‌ها را ملامت كرد؛ خواسته يا ناخواسته در اين ملامت نوعي تبرئه خشونت كنندگان مضمر است. اين كه انجام حداقلي‌ترين اعتراض‌ها خشونت برانگيز شده است، گناه معترضان نيست

***
از كامنت‌هاي پست قبل

الیزه said...

آقای محترم! گویا چیز دیگه ای برای نقد به ذهنتون نرسیده و مجبور شدید این نکته ی لوس و بی اساس [مسئله اجازه گرفتن] رو رو کنید. ایشون داره در مورد دخترها صحبت می کنه نه خودش. شما هم دختر نبودید که بدونید توی خانواده شما چه به اجازه گرفتن معتقد باشید و چه نباشید، خانواده خیلی جاها خیلی چیزا رو به شما اجازه نمی ده!
این به مفهوم این نیست که من با نوشته ی اون آقا موافقم، اما شما هم بهتر بود قبل از این کشف مهم کمی فکر می کردید. حالا مگه حتما هر نوشته ای رو باید نقد کرد؟!

8:21 AM

خب اين قسمت از نوشته من كاملاً سوء تفاهم برانگيز بوده و تقصير هم متوجه خودم است. در هر حال منظور من اين نبود؛ مي‌خواستم به اين ذهنيت اشاره كنم كه حتي دوستي مانند الپر هم توجه نمي‌كند كه همه اين تلاش‌ها قاعدتاً به‌نوعي معطوف به خواست استقلال است؛ مشكل با همان اجازه هم هست... در هر حال حرفي كه درست گفته نمي‌شود طبعاً مستحق ملامت هم هست -- بگذريم از اين كه مي‌تواند بهتر گفته شود و باز هم مناقشه برانگيز باشد

۳ نظر:

ناشناس گفت...

درود علی عزیز..
به این پست ، لینک داده شد.

ناشناس گفت...

جالب اینجاست که در آستانه ی انتخابات اصلاح طلبان همین حرکتهای موجود بعضا به ÷ای دستاوردهای خود می گذارند. در ضمن امشب از صادق صبا در بی بی سی در تحلیلش می گفت ظاهرا این آقای عسگری در کار تجارت روغن زیتون به سوریه بوده و به همین منظور در رفت آمد به خارج بوده است. راست و دروغش به گردن گوینده. ÷یروز باشید

ناشناس گفت...

سلام دوست عزیز
لطفا اعتراض نامه اینترنتی علیه فیلم 300 رو امضا کنید و اگر مایل بودید اون رو تو وبلاگ خودتون هم بذارید و برای دوستانتون هم بفرستید.
کد و لینک اعتراض رو می تونید از این آدرس بردارید و استفاده کنید.
ممکنه که نظرتون این باشه که این کار فایده ای نداره.
اما جواب من اینه که از دست روی دست گذاشتن بهتره.

لینک اعتراض
http://www.persianpetition.com/sign.aspx?id=2170a3db-794d-4439-a460-937a3681cb73

لینک صفحه ای که می تونید کد رو ازش بردارید
http://adam.ir/2007/03/_300_1.html